responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین المؤلف : راوندی، قطب الدین    الجزء : 1  صفحة : 433

حضرت فرمود: بعد از اينكه توبه گرگان رفتى، پدرت فوت كرد.

بعد پرسيد: حال برادرت چگونه است؟

گفت: وقتى او را ترك كردم، صالح و خوب بود.

فرمود: همسايه‌اش كه صالح نام دارد او را در روز فلان و ساعت فلان به قتل رسانده است. آن مرد گريست و استرجاع گفت.

حضرت فرمود: آرام باش، آنها به بهشت رفتند و بهشت بهتر از جايى است كه قبلا بودند.

آن مرد گفت: من پسرم را در حالى كه درد شديدى داشت، ترك نمودم و شما از او نپرسيديد.

حضرت فرمود: خوب شد. و عمويش دخترش را به ازدواج او در آورد. وقتى كه تو به او برسى، او صاحب پسرى خواهد شد كه نامش على و شيعه ماست ولى پسرت شيعه ما نيست بلكه دشمن ماست.

آن مرد گفت: چاره چيست؟

حضرت فرمود: او دشمن ماست. آن مرد، در حالى كه سنگين بود از نزد آن حضرت، رفت.

ابو بصير مى‌گويد: پرسيدم: اين مرد كيست؟

فرمود: او مردى از اهل خراسان است كه شيعه و مؤمن مى‌باشد[1].

سفارش امام باقر (ع) به اعمال نيك‌

(1) 6- ابو بصير مى‌گويد: با امام باقر- 7- وارد مسجد شديم و مردم نيز وارد و خارج مى‌شدند. حضرت فرمود: از مردم بپرس آيا مرا مى‌بينند؟

هر كس را ديدم از او پرسيدم: آيا ابو جعفر- 7- را ديدى؟

مى‌گفت: نه، در حالى كه او ايستاده بود، تا اينكه هارون مكفوف آمد و


[1] بحار الانوار: 46/ 247، حديث 36.

اسم الکتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین المؤلف : راوندی، قطب الدین    الجزء : 1  صفحة : 433
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست