responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین المؤلف : راوندی، قطب الدین    الجزء : 1  صفحة : 328

النقى- 7- رسيدم. با حضرت، راهنمايى بود كه در منزل من اسكانش داده بود. و اين خادم هر روز كسى را مى‌فرستاد و از من علف مى‌گرفت. روزى به من گفت: چقدر به تو بدهكارم.

گفتم: از شما قيمتش را نمى‌خواهم.

گفت: دوست دارى نزد اين علوى (امام) برويم و به او سلام كنيم؟

گفتم: بدم نمى‌آيد. پس بر او وارد شديم و سلام كرديم و به او گفتم: در اين شهر، شما ياران و دوستداران زيادى داريد، اگر دستور بدهيد احضارشان مى‌كنم.

حضرت فرمود: لازم نيست اين كار را بكنيد.

گفتم: نزد ما خرما زياد است. اگر اجازه بدهيد مقدارى خدمت شما بياورم.

فرمود: اگر بياورى هم به ما نمى‌رسد. ولى به اين راهنما بده تا براى ما بياورد.

من هم انواع مختلف خرما را به او دادم تا نزد امام ببرد و خودم نيز يك نوع خوبش را انتخاب كردم و در جيبم گذاشتم. و يك بشقاب هم كره برداشتم و آمدم. راهنما به من گفت: دوست دارى پيش امامت بروى؟

گفتم: آرى. رفتيم و بر امام- 7- وارد شديم. ديدم مقابلش از آن خرمايى كه توسط راهنما فرستاده بودم، قرار دارد. من هم خرما و كره‌اى كه با خودم آورده بودم، بيرون آوردم و نزدش گذاشتم. از آن خرما يك مشت برداشت و به من داد و فرمود: اگر رسول خدا- 6- بيشتر داده بود، من هم بيشتر مى‌دادم. وقتى خرما را شمردم، همان قدر بود كه در خواب ديده بودم، نه كم و نه زياد.

ناكامى متوكل در قتل امام (ع)

(1) 14- ابن اورمه مى‌گويد: در زمان خلافت متوكل، به سامرّا رفتم و بر سعيد حاجب، وارد گشتم. و اين هنگامى بود كه متوكل، امام على النقى- 7- را به او سپرده بود تا بكشد. وقتى كه وارد شدم به من گفت: مى‌خواهى خدايت را ببينى؟

اسم الکتاب : جلوه‌های اعجاز معصومین المؤلف : راوندی، قطب الدین    الجزء : 1  صفحة : 328
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست