اسم الکتاب : تسلیة العباد در ترجمه مُسکن الفؤاد المؤلف : شهید ثانی الجزء : 1 صفحة : 14
و بعد، از آنجايى كه سنخ انسان را موت ابدان، حادثه دشوار است
و منشأ تفرقه آل و تبار، ارباب عقول در تحمّلش حيران و خانه صبر و شكيبشان ويران
خاصه اگر فرزندى ارجمند كه در منزلت نور بصر و پاره جگر و ثمره فؤاد و شجره مراد و
مهجه دلها و محبوب آب و گلها است، تير اجل را هدف شود و به معرض تلف در آيد و براى
اميد، خلف نپايد، و جانها بسوزد و مغزها بر فروزد. لهذا خداوند رحيم رئوف و داور
كريم عطوف كه بهانه رحمت جويد و لوح گناه بندگان به آب مغفرت شويد، بر مصيبت او
ترتيب ثواب فرموده و از بهره شفاعتش مر والدين را وعده حسن مآب نموده.
پس از اين در اين رساله
مجملى از آثار نبويّه و كلمات ارباب كمالات عليّه و پارهاى از اشارات ظاهره و
تنبيهات باهره فراهم آوردهام كه زنگ از دلهاى غمزدگان بزدايد و راه تسلّى و شكيب
بر چهره مصيبت رسيدگان گشايد، بلكه ارباب عبرت را از خواب غفلت بر انگيزد و گلهاى
بهجت و رضا بر دامان خاطر عارفان فرو ريزد. و اين رساله را به مسكّنة الفؤاد عند
فقد الاحبّة و الاولاد نام نهادم و بر يك مقدمه و چند باب و يك خاتمه، ارتسام
دادم.
اما مقدمه پس بدان كه
عقل، آلتى است كه خداى را عزّ و جل بدان بايد شناخت و دعوت پيغمبران و التزام
شرائع ايشان را به دل و جان، تصديق نمود. او است كه تحريض بر اكتساب فضائل كند و
تخويف از اتصاف به ارتكاب رذائل نمايد، مدبّر امور دنيا و آخرت است، و سرمايه
تحصيل دو رياست فاخره، و مثل آن چون نور است، گاهى نزد قومى اندك، به درجه چشم شب
كور، و گاهى نزد زمره بسيار، به منزله ديده روشن در وسط نهار؛ پس سزاوار است مر
كسى را كه عقلش روزى است در آنچه بيند با او خلاف نكند و از راه متابعت او به غفلت
و هواى خود اعتساف[1] نجويد، بلكه
او را حاكم وجود و مطاع هستى و بود خود شناسد و از طريقى كه جز عقلش دليل باشد،
بهراسد تا در اين هنگام بر او كشف شود آنچه موجب رضا است به قضاى بارى و باعث است
در حصول قرب و رستگارى، خاصه در امورى كه منوط به مصائب نازله است و قضاياى هايله
از