اسم الکتاب : الطرائف ت داود إلهامی المؤلف : سید بن طاووس الجزء : 1 صفحة : 408
و حكومت
عامه اسلامى بود كه به فاطمه و على 7 و اولاد منصوص آنها مىرسيد و
لذا آنجا كه هارون الرشيد از حضرت موسى بن جعفر 7 خواست كه حدود فدك
را شرح دهد، به اين هدف كه آن را به امام 7 پس بدهد، امام از بيان
حدود فدك ابا كرد تا آنكه هارون الرشيد اصرار نمود فرمود: اگر حدود آن را بگويم به
صاحبش رد نمىكنى هارون گفت: «بحقّ جدّك الّا فعلت».
فقال: «حدّها الاوّل عرش مصر و الحدّ الثّانى
دومة الجندل و الحدّ الثّالث تيما و الحدّ الرّابع جبال احد من المدينة»
حدّ اول آن عريش مصر و حدّ دوم دومة الجندل
و حدّ سوم تيما (سيف البحر) و حدّ چهارم كوههاى احد از مدينه.
طبق نقل مرحوم كلينى خليفه عباسى با تعجب
گفت: همه اينها؟! فرمود:
آرى همه اينها، زيرا همه از زمينهائى است كه
رسول خدا اسب و شتر بر آن نرانده است مهدى گفت: مقدار زيادى است و در باره آن تأمل
مىكنم[2].
طبق نقل ابن شهرآشوب، هارون رنگش دگرگون شد
و دستور داد امام كاظم 7 را زندانى كنند، حضرت فرمود: مىدانستم كه
اگر حدود فدك را بگويم مرا خواهد كشت.
اين حديث پر معنى دليل روشنى بر پيوستگى
مسأله «فدك» با مسأله «خلاف» است و نشان مىدهد آنچه در اين زمينه مطرح بوده غصب
مقام خلافت رسول اللَّه بوده است و اگر هارون مىخواست فدك را تحويل بدهد بايد دست
از خلافت بكشد و همين امر او را متوجه ساخت كه امام موسى بن جعفر 7
ممكن است هر زمان قدرت پيدا كند و او را از تخت خلافت پائين بكشد و لذا تصميم به
قتل آن حضرت گرفت.
على بن اسباط از امام رضا 7
روايت كرده كه مردى از برامكه با