می
گویند که در ده کیلومتری سبزوار روستایی است به نام
«خسروجرد» که در آن مناری قدیمی وجود دارد که در سال ۵۰۵
ه.ق. ساختهشده است؛ و ارتفاع آن به ۳۸ متر میرسد.
در
چند کیلومتری سبزوار هممحل دیگری است که در آن
مناری نیست. روزی عدهای از اهالی این روستا
تصمیم گرفتند که به خسروجرد بروند و منار آنجا را بدزدند و به روستا خودشان
بیاورند. شب شد. صد رأس الاغ با خود بردند و آنها را در تاریکی
شب کنار هم چیدند تا منار را واژگون کنند و روی الاغها بار کنند و به
محل زندگی خودشان ببرند.
پیرمردی
از اهالی خسروجرد متوجه کار آنها شد؛ اما دید که یکتنه نمیتواند
با آنها بجنگد. این بود که رو به آنها کردوگفت: «شما که میخواهید
منار بدزدید، چاهش
[2]. منار: ستونی بلند که از اجر یا سنگ ساخته میشد؛
و روی آن چراغی قرار میدادند تا راهنمایی
برای مسافرین باشد و نیز نزدیک مسجد میساختند تا
بر بالای آن اذان بگویند.
اسم الکتاب : دو دوتا، چهارتا المؤلف : پوریزدی، رحمت الجزء : 1 صفحة : 68