در حالىكه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله
و سلّم به ابو ذر فرمود:
حقوق خداوند بزرگتر از آن است كه بندگان از عهده قيام به آن برآيند،
و نعمتهاى خداوند بيش از آن است كه بندگان بتوانند آنرا شماره كنند، [پس شما در
اين انديشه نباشيد كه مىتوانيد همه حقوق را ادا نموده شكر همه نعمتها را به جاى
آوريد] و ليكن شب و روز را با توبه [و اعتراف به عجز و ناتوانى خويش] بسر آوريد.
رسول گرامى صلّى اللّه عليه و اله و سلّم در حالىكه به على 7 اشاره مىنمود، به برخى از ياران خويش فرمود:
دوستدار او را دوست بدار، اگرچه قاتل پدر و فرزندت باشد، و دشمن او
را دشمن بدار، اگرچه پدر و فرزندت باشد.
پس اگر لازمه انتساب به على 7 و دوستى او اينست كه كشتن
پدر و فرزندت را بر او ببخشايى درباره امور كمتر از آن چگونه خواهد بود؟! بلكه به
اين مقدار اكتفا نشده است و بر تو لازم است كه علاوه بر عفو و گذشت از او، وى را
دوست بدارى، و اكرام نمايى، آنگونه كه درخور «ولايت» است؛ بلكه اگر خود را فداى او
كنى، در حق كسىكه منسوب به اوست، ناچيز است. شاعر چه نيكو سروده است كه:
و
ما حبّ الدّيار شغفن قلبى
و
لكن حبّ من سكن الدّيارا
دوستى خانه و كاشانه نيست كه قلب مرا پر كرده است، بلكه محبت كسىكه
در خانه مسكن گزيده [مرا حيران و سرگشته نموده است].