را [در محكمه عدل الهى] حاضر كرده امر
مىشود كه او را به دوزخ برند. آنگاه بنده به سوى خدا متوجه مىگردد.
خداى متعال مىفرمايد: او را بازگردانيد. سپس به او خطاب مىگردد:
بنده من! از چه روى به من توجه نمودى؟ او مىگويد: پروردگارا! چنين گمانى نسبت به
تو نداشتم. خداوند- جل جلاله- مىفرمايد: گمان تو چه بود؟ انسان گناهكار مىگويد:
مىپنداشتم كه مرا مىبخشى و به واسطه رحمتت در بهشت خويش مأوايم مىدهى. آنگاه
خداى متعال مىفرمايد:
اى فرشتگان من! سوگند به عزت و جلالم و قسم به نعمتها و آزمايشها و
مكانت بلند و والاى خويش كه او هرگز به من گمان خيرى نداشت؛ و اگر ساعتى به من
گمان خيرى داشت؛ او را از آتش نمىترساندم، دروغ او را بپذيريد و او را وارد بهشت
گردانيد.
در اين حديث دقت نما، كه آنچه را به وصف نايد خواهى يافت. باتوجه به
اين حديث شريف و ملاحظه نظاير آن، اين معنا قوت مىيابد كه گمانها و آرزوهايى كه
به نعمتها و مواهب الهى داريم، در حسن ظن به خداوند مندرج است، زيرا اگر هم واقعا
مصداق آن نباشد، مىتواند از افراد مجازى آن بشمار آيد؛ و دانستى كه خداوند آنرا
پذيرفته، با آن معامله افراد حقيقى را خواهد نمود، و حكم خدا در دنيا و آخرت يكى
است، [چنانكه در قرآن كريم مىفرمايد:] ما تَرى