رو دشمنان خواستند بگويند: خدايا! ما تو را
سپاس مىگوييم، و حقى براى وسائط نمىشناسيم. پس خداوند آنان را ردّ كرد و پذيرفتن
سپاس آنان را منوط به قدردانى از مجارى فيض و رحمت دانسته اعتراف به ولى نعمت بودن
ايشان و قدردانى و سپاس از آنان را شكرگزارى از خويش به شمار آورد، كه خداوند آنها
را درى به سوى خود قرار داد، پس هركه از در وارد نشود، طرد خواهد شد.
در مورد معارف و طاعات نيز مخالفان شيعه خواستند بدون وساطت محمد و
خاندان پاك وى به خداوند روى آورند؛ پس خداوند ايشان را ردّ كرد و از آنان
نپذيرفت، مگر در صورتىكه تسليم اولياء حق شوند و [معارف و احكام خويش را] از
ايشان دريافت كنند و به آنها روى آورند؛ و هرچه [اعم از عقايد و اعمال، طاعتها و
عبادتها] با وساطت آن بزرگواران نباشد، به صاحبش بازگشته بارى بر دوش او خواهد
بود.
انكار حق مردمان صالح كه مجراى خير و بركت مىباشند شاخهاى از اين
شبهه ناميمون است كه به دلهاى برخى از دوستان خوب ما راه يافته است بدون آنكه به
اصل و ريشه آن توجه داشته باشند كه ما پرده ابهام از روى آن برگرفتيم [و حقيقت
آنرا نمايانديم] تا از ابتلاى به آن پرهيز شود، و الله العاصم.