اسم الکتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 556
از شوهر و بهترين اسبان را از تازيانه و نيكوترين شمشيرها از
صيقل چاره و گزير نباشد.»
و از سخنان اوست كه، «ملك به لشكر است و لشكر به مال و مال به خراج و
خراج به تعمير و تعمير به عدل و عدل به اصلاح عمال و اصلاح عمال به استقامت وزرا،
و سر همه تفقّد و بازرسيدن پادشاه است.»
و اين نوشيروان از اعاظم ملوك است و در عدل و نيكوسيرتى و اطلاع تمام
بر امر پادشاهى مثل است. روزى در مجلس انوشيروان اشاره شد كه دانشوران كه حاضر
بودند هريك به اندازه عقل خود سخنى چند كه متضمّن مصلحت پادشاه و رعيّت باشد القا
نمايند. و چون نوبت به بوزرجمهر[1] حكيم
رسيد، معروض داشت كه، «آنچه مطلوب پادشاه است به دوازده كلمه اتمام يابد. نوشيروان
پرسيد كه، «آن كدام است؟» حكيم گفت كه، «اوّل، پرهيز است از شهوت و غضب و هواى
نفس. دوم، صدق است در گفتار و وفا به وعدهها و شروط و عهود و مواثيق. سوم، مشورت
است با دانايان در آنچه روى نمايد از امور. چهارم، اكرام علما و اشراف و امرا و
كتّاب است به قدر دانش و منازل و مراتب ايشان. پنجم، تعهّد قضايا و تفحّص عمّال و
جزا دادن محسن و مسيئ. ششم، تفحّص اهل زندان هرچندگاهى تا گناهكاران را به جزا
رسانند و هركه مستحقّ گذاشتن باشد بگذارند. هفتم، تعهّد راه و بازارها و اسعار و
تجارات مردم. هشتم، حسن تأديب رعايا بر جرايم و اقامت حدود بر مآثم. نهم، مهيّا
داشتن سلاح و آلات حرب. دهم، اكرام اولاد و اهل و اقارب است و در اصلاح آن جماعت
كوشيدن. يازدهم، فرستادن جاسوسان و خبرگيران تا حوادث ملكى را به پادشاه رسانند.
دوازدهم، تفقّد وزرا و ندما و خيل و خدم است.»
نوشيروان امر نمود كه اين كلمات را به طلا نوشتند و فرمود كه، «در
اين كلمات، جوامع انواع سياسات و تدبيرات ملكى حاصل است.»