اسم الکتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 351
پيغمبرى را و هيچ وصيىّ را، الّا سخىّ. و نبودهاند هيچيك از
صالحان، الّا سخىّ.»
و فرموده كه، «لا يزال پدرم مرا امر به سخا مىفرمود تا وقتى كه از
دنيا رفت.»
حضرت امام جعفر صادق 7 فرمودهاند كه، «آمدند نزد حضرت
رسول صلّى اللّه عليه و اله گروهى از يمن، و در ميان ايشان مردمى بود كه سخن او
عظيمتر بود و پيش[1] از همه
استقصا در مخاصمت و مجادلت حضرت رسول صلّى اللّه عليه و اله مىنمود، چنانكه حضرت
رسول صلّى اللّه عليه و اله به غضب درآمد بر وجهى كه آثار شدت غضب در بشره شريف آن
حضرت ظاهر شد و سر به جانب زمين انداخت. در اين اثنا حضرت جبرئيل 7
نازل شد و گفت: «پروردگار تو به تو سلام مىرساند و مىفرمايد كه، اين مردى است
سخى مطعم طعام.» غضب آن حضرت فرونشست و سر مبارك برداشت و فرمود كه، «اگرنه آن بود
كه جبرئيل خبر داد به من از جانب پروردگار كه تو سخى و مطعم طعامى، تو را منع و
دفع مىكردم و تو را عبرت آن كسان مىساختم كه در عقب تو آيند.»
آن مرد گفت: «پروردگار تو سخا را دوست مىدارد؟» حضرت فرمود: «نعم.»
[89 ب] گفت: «اشهد ان لا اله الّا اللّه و انّك رسول اللّه. قسم به كسى كه تو را
به حقّ مبعوث ساخته كه ردّ نمىكنم از مال خود كسى را.»
و حضرت صادق 7 فرموده كه، «حضرت ابراهيم 7
ميهمان بسيار مىداشتى و هرگاه نزد حضرت ميهمانى نبود، بيرون مىرفت به طلب ميهمان
و در خانه را مىبست و كليدها را برمىداشت. وقتى به خانه برگرديد، شخصى را در
آنجا ديد. فرمود: «اى بنده خدا! به اذن كه داخل اين خانه شدهاى؟» گفت: «به اذن
ربّ اين خانه.» حضرت سه نوبت فرمود و او همين جواب مىگفت. پس، دانست حضرت ابراهيم
7 كه او جبرئيل است. حمد خداى عز و جلّ به جاى آورد. آنگاه، گفت: «مرا
فرستاده پروردگار من به جانب بندهاى از بندگان خود كه او را خليل خود مىسازد.»
حضرت فرمود: «به من اعلام كن كه آن شخص كيست؟ تا آنكه من خدمت او كنم تا وقتى كه
بميرم.» فرمود كه، «آن شخص تويى.» حضرت فرمود كه، «آن امر به سبب چه شد؟» فرمود:
«جهت آنكه تو هرگز از كسى چيزى طلب ننمودهاى، و هيچكس از تو طلبى ننموده كه تو
نه گفته باشى.»
[1] - در اصل بدون نقطه آمده است. اينجا برابر نسخه مر
درج شد.
اسم الکتاب : روضة الأنوار عباسى (در اخلاق و شيوه كشوردارى) المؤلف : محقق سبزوارى الجزء : 1 صفحة : 351