اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 91
.
بخش سومين: سفر دوّم حقير به أعتاب عاليات در سنه 1383 هجريّه
قمريّه
سفر دوّم حقير به أعتاب عاليات در سنه 1383 هجريّه قمريّه
سال بعد در همين ايّام ميل شديد و اراده آمد تا به سوى آن اراضى
مقدّسه تشرّف حاصل آيد؛ و گذرنامه براى اخذ ويزا حاضر، و بليط اتوبوس هم از ميهن
تور تهيّه شد، و بنا بود كه پس فردا حركت نمائيم. چون براى خداحافظى به ديدن ارحام
ميرفتم، يكى از همشيرهها كه اينك نُه سال است به رحمت ايزدى پيوسته است گفت: شما
كه اينك به زيارت ميروى، وضع منزل بدون سرپرستى مستقيم خود شما طورى است كه به هم
ميريزد، و شايد به بعضى از اهل شما تعدّى و اجحاف گردد!
عرض كردم: من براى زيارت ميروم و راضى نيستم در اين امرِ تقرّبى، به
كسى ظلم وارد شود. الان از رفتن صرف نظر كردم. همان روز رفتم و بليط را پس دادم
مشكلات متديّنين و اهل علم در زمان پهلوى پدر و پسر
اين نكته را در اينجا مىنويسم تا نسل آينده بدانند: در زمان پهلوى
پدر و پسر، طلّاب و اهل علم در چه مشكلاتى بودهاند! و مردم متديّن و زنان اهل
حجاب در چه شرائطى زندگى ميكردند!
من كه رفتم براى پس دادن بليط؛ به اهل بيت كه همراه من بود گفتم:
محلّ مسافربرى ميهن تور شلوغ است، شما بيرون بايستيد تا من بليط را پس بدهم و
بيايم. من كه بيرون آمدم، ديدم ايشان دنبال افسرى ميرود و ميگويد: آقا! من گدا
نيستم!
قضيّه از اين قرار است كه: چون محلّ ميهن تور در خيابان فيما بين
سوّم
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 91