اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 678
است و از دور مىآيد. نه من او را از دور
شناختم و نه او مرا. امّا چون نزديك شد دست به گردن هم انداختيم و جاى شما خالى
خوب بوسيديم.
من به او گفتم: شما آقاى حاجّ شيخ عبد الحسين وكيلى نيستيد؟! فوراً
به حقير گفت: شما سيّد محمّد حسين طهرانى نيستيد؟!
و جاى تعجّب هم بود، چون آخرين وقت زيارت و ملاقات حقير با ايشان
زمانى بود كه يك موى سپيد در سر و صورت ايشان نبود، و يك موى سپيد هم در سر و صورت
بنده نبود؛ و الان بحمد الله و مِنَنه و آلائه بقدرى زمان سپرى شده است كه يك موى
سياه در سر و صورت ايشان نيست و همچنين يك موى سياه در سر و صورت حقير يافت
نمىشود، و عينكهاى بنده هم ضخيم شده است و نشناختن از دور و شناسائى كامل از
نزديك، و معانقه و عرض ارادت از طرف حقير و بزرگوارى و كرامت از ايشان بعيد به نظر
نميرسد.
بارى، در آن چند دقيقه پس از سلام و احوالپرسى، ايشان به بنده
فرمودند: بعضى از كتابهاى شما را بطور امانت از جناب آية الله حاج سيّد حسن سيّدى
قمّى كه عمّه زاده حقير مىباشند گرفتهام و ردّ نمودهام؛ بقيّهاش را دوست دارم
مطالعه كنم و ردّ نمايم.
حقير وعده دادم إن شاء الله تعالى يك دوره كامل از جميع نوشتجات را
براى نقد و تزييف و تحليل و جرح و تعديل به حضورشان در قم به مجرّد ايصالشان به قم
در مراجعت بفرستم. و الحَمد لِلّه و المنّه اين وعده عملى شد. و ايشان پس از چند
سال رحلت نمودند.
جائيكه غالب بلكه اغلب از فضلاء از اينگونه مطالب و ابحاث غافل
باشند، چه احتمال ميرود درباره اواسط از طلّاب؟! و جائيكه أمثال سرشناسان و
معروفانى همچون علّامه سيّد محمّد حسين طباطبائىّ و آقا سيّد جمال الدّين
گلپايگانى شناخته نشوند، چه احتمال ميرود درباره همچون سيّد هاشم آهنگر
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 678