اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 649
بواسطه تراكم و تصادم و فعّاليّت بسيار بعد
از انقلاب در رسيدگى به امور مردم و تبليغات مسجد و تطهير آن از أيادى فاسده و
مفسده خيلى خسته شده بودم. صحّت مزاج بكلّى برگشته بود. فشار خون بالاى بيست درجه
بود. بُرُنشيت مزمن كه در اثر سرما خوردگيهاى متناوب در اثر خطبهها و خطابهها و
منبرهائى كه شخصاً در مسجد قائم ميرفتم و عرق فوق العاده نمودن و پس از آن سرما
خوردن پديد آمده بود، صعب العلاج گرديده بود.
از عنايات خاصّه حضرت زينب سلامُ الله عليها، روزى كه در حرم مطهّر
نشسته بوديم اين بود كه حضرت آقا فرمودند: مسافرت و توقّف شما در خدمت حضرت امام
علىّ بن موسى الرّضا 7 خوب است؛ به مشهد ميرويد و در آنجا توطّن
مىنمائيد. روى همين جهت بود كه حقير پس از چند ماه از مراجعت شام به آستان قدس
حضرت ثامن الحجج 7 مشرّف شدم و بار خود را در اين ارض مقدّس فرود
آوردم.
بنده زاده حاج سيّد محمّد صادق در روز چهاردهم محرّم از شام به طهران
برگشت. و حاج محسن شركت اصفهانى با كسب اجازه از ايشان در پانزدهم عازم انجام عمره
مفرده شدند و به سمت مكّه حركت كردند. و چون زوجه حاج أبو موسى مُحيى خواهر حاج
أبو أحمد مُحيى است، حاج أبو أحمد بناى توقّف مدّت مديدى را نزد مضيف خود در شام
داشتند. و حضرت آقا بليط بازگشتشان را به بغداد در ساعت 5/ 5 بعداز ظهر روز هفدهم
تسجيل فرمودند. بنابراين، حقير زمان مراجعت خود را پس از حركت ايشان در دو ساعت به
اذان صبح مانده از روز هجدهم مسجّل كردم. و هر روزى كه ميگذرد زمان هجران، قريب و
زمان وصال، بعيد مىشود. و چقدر شعر منسوب به أمير المؤمنين 7 در اينجا
مفاد خود را تطبيق ميدهد:
أُحِبُّ
لَيَالِى الْهِجْرِ لَا فَرَحًا بِهَا
عَسَى
الدَّهْرُ يَأْتِى بَعْدَهَا بِوِصَالِ
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 649