اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 612
از صبح تا شب در اوّلين حجره از در ورودى
صحن از سمت راست كه به عنوان «مكتبُ اسْتِلام النُّذوراتِ و التَّبرُّعاتِ
السَّيِّدةِ زينبَ سلامُ الله علَيها» داراى تابلوى بزرگى است مىنشيند، و به اخذ
وجوهات و نذورات و غيرها مىپردازد و به مصارف لازمه ميرساند. و خودش هم در صحن
مطهّر يك حجره جداگانه دارد، و براى عائلهاش يك اطاق در قرب صحن اجاره كرده بود،
و ساليان دراز است كه به همين منوال در آنجا زيست ميكند.
آقا كه به زينبيّه مشرّف مىشوند، محلّ اقامتشان در همين حجره او در
صحن شريف بود، و گهگاهى به منزل او ميرفتهاند؛ و خلاصه در تمام مدّت اقامت در
دمشق، ميزبان منحصر به فرد ايشان جناب حاج أبو موسى مىباشد.
لَدَى الوُرود به وى ميفرمايند: سيّد محمّد حسين را مطّلع كن تا اگر
ميتواند در اين ايّام مشرّف شود. و چون در آن زمان ارتباط تلفنى مشكل بود لهذا
ايشان براى حقير نامه ميفرستند و در روز دوّم محرّم الحرام 1400 به دست بنده
ميرسد. و چون مرقوم داشته بودند: اگر مىآئى يا نمىآئى خبر بده! و بنده ديدم نامه
با پست حدّأقلّ ده روز طول مىكشد و اينجانب كه عازم بر حركت مىباشم به حول و
قوّه خدا زودتر مىرسم، لهذا جواب آنرا رفتن خود قرار دادم. و فوراً براى صدور
گذرنامه كه سه روز بطول انجاميد و سپس بليط طيّاره كه آنهم سه روز طول كشيد و
مجموعاً شش روز طول كشيد اقدام نمودم، و حقير در صبح روز هشتم محرّم شب تاسوعا
وارد زينبيّه شدم و در همين حجره مكتب الاستلام آقا را زيارت نموده و با هم به
زيارت بى بى سلامُ الله علَيها تشرّف حاصل نموديم. وَ لا يَخفَى آنكه چون احتمال
ميرفت تا وصول خبر ورود حقير كه تشرّف خود بنده بود، آقا از شام به سمت عراق
مراجعت كنند، بنده، بنده زاده بزرگ حاج سيّد محمّد صادق را به شام فرستادم تا
اوّلًا به زيارت بى بى مفتخر شود، و
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 612