responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    الجزء : 1  صفحة : 393

و از جمله مطالبى را كه درباره او گفته است آنستكه: چون شيخ مرحوم به شهر اصفهان رسيد، و به بهترين قسمى از انواع تحيّت و اكرام مورد استقبال أعيان علماى آنجا قرار گرفت، و من در آن هنگام در محضر شريفش بودم، از عالِم أعلى ملّا علىّ نورىّ، چون از مقايسه و ميزان مقام مرحوم آقا محمّد بيدآبادى با وى سوال شد، آن مرحوم در پاسخ گفت: مرا كجا و بيان درجه و فضل و مقايسه ميان اين دو؟! چرا كه مقايسه و تميز از عهده كسى ساخته است كه به مقام ايشان رسيده باشد.»

در اينجا سيّد رشتى شروع ميكند به بيان مخالفت علماى كربلا و عتبات عاليات با وى، و سعايت آنها نزد وزير بغداد كه او مسلمان نيست؛ و ورقه مزوّرانه‌اى را به او نشان دادند كه وى معتقد است: مولانا و سيّدنا أمير المؤمنين علىّ 7 يگانه خالق و رازق و زنده كننده و ميراننده است. و فتنه بالاگرفت. و لهذا او با وجود ضعف بنيه از روى خوف، با اهل و عيال خود از كربلا به سوى حجاز سفر كرد و در سه منزلى مدينه در جائى به نام هَديّة در سنّ نزديك نود سالگى فوت كرد، و جنازه‌اش را در بقيع دفن نمودند.

صاحب «روضات» ميگويد: اين داهيه عُظمى و واقعه كبرى در أوائل سنه 1243 هجريّه قمريّه واقع شد. [1]

در اينجا مى‌بينيم صاحب «روضات» از شيخ أحمد أحسائىّ بقدرى تعريف و تحسين ميكند، و در تعظيم و تكريم وى با انواع عبارات و اشارات كوتاهى نمى‌نمايد، و او را همطراز آقا محمّد بيدآبادى بنا بنقل سيّد كاظم رشتى قرار ميدهد كه حقّاً انسان در شگفت مى‌آيد.

ديرى نپائيد تا آثار عداوت شيخ أحمد أحسائى و سيّد كاظم رشتى با

______________________________ [1] «روضات الجنّات» طبع سنگى، ج 1، ص 25 و 26؛ و طبع بيروت، ج 1، ص 88 تا ص 94

اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    الجزء : 1  صفحة : 393
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست