«آئينه و نمايشگر حكماى متألّه، و زبان عرفاء و متكلّمين، جلوه و
درخشش روزگار، و فيلسوف عصر، عالم به أسرار مبانى و معانى: شيخ ما أحمد پسر زين
الدّين پسر شيخ إبراهيم أحسائى بحرانى. و ما كسى را مانند و همتاى وى در اين
اواخر، در معرفت و فهم و بزرگوارى و دور انديشى و سليقه راست و استوار و طريقه
نيكو و پسنديده و صافى حقيقت و كثرت معنويّت و علم به عربيّت و اخلاق عالى رتبه و
صفات حميده و ممتاز و حكمتهاى علميّه و عمليّه و حسن تعبير و فصاحت در بيان و لطف
تقرير و ملاحت در بحث و كلام و خلوص وَداد و محبّت به أهل بيت بزرگوار رسول الله
سراغ نداريم؛ بطوريكه برخى از علماءِ أهل ظاهر ما وى را به افراط و غلوّ
راندهاند، با وجود آنكه بدون شكّ و ترديد او از أهل جلالت و علوّ است. و من صورت
اجازهاى را كه سيّدنا صاحب «درّه نجفيّه» أجْزلَ اللهُ تعالى بِرَّه براى او
نوشته است مشاهده كردهام و آن از غايت جلالت و فضل و نُبل او پرده برميدارد.»
در اينجا صاحب «روضات» شرح كتب مصنّفه او را ميدهد و ميگويد:
«و او در انكار و ردّ طريق تصوّفِ خوار و پست شده، شديد بود؛ بلكه در
ردّ طريقه فيض در عرفان شديد بود بگونهاى كه به او نسبت داده مىشود كه فيض را
تكفير ميكرده است.»
تا ميرسد به اينجا كه ميگويد: شيخ أحمد دو پسر فاضل و مجتهد داشت به
نام محمّد و علىّ؛ مگر آنكه پسر بزرگش مخالف طريقه او بود، و شديداً او را به باد
انتقاد و انكار ميگرفت؛ و هر وقت ذكر او مىشد مىگفت: كَذا فَهِمَ
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 390