اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 387
. گر
پير مغان مرشد من شد چه تفاوت
در
هيچ سرى نيست كه سرّى ز خدا نيست
در
صومعه زاهد و در خلوت صوفى
جز
گوشه ابروى تو محراب دعا نيست [1]
أقول: تمام اين ردّ و بدلها و اشكالات و پاسخها را خود محيى الدّين
فقط با همان عبارت مورد سوال و اشكالش پاسخگو ميباشد كه: سُبْحانَ مَن أظْهَرَ
الاشْيآءَ مِنَ العَدَمِ وَ هُوَ عَيْنُها. «پاك و منزّه و مقدّس است آنكه اشياء
را از كتم عدم به وجود آورد؛ و خودش عين آن اشياء است.»
«سُبحانَ» يعنى من آن ذات عالى و راقى و عظيم المرتبة و جليل المقام
را كه در وصف نمىآيد تنزيه ميكنم از شوائب دوئيّت و غيريّت و مخلوط شدن با اشيائى
كه از عدم به وجود آورده و به خلعت حيات مخلّع فرموده است در حاليكه خودش عين
آنهاست. يعنى آن ذاتِ ما فوق انديشه و خيال، و برتر از وهم و توصيف، و عالىتر از
اسم و رسم، حقيقت وجود و أصالت است؛ و اشيائى را كه به ظهور آورده است جز سايهاى
بيش نيستند؛ و عينيّت ربط و ارتباط آنها با ذات در عين حفظ مقام كثرت بوده، اندكاك
و فنايشان موجب تركيب و حدوث و تجزيه و انقسام نخواهد شد
. دائماً
او پادشاه مطلق است
در
كمال عِزِّ خود مستغرق است
او
به سَر نايد ز خود آنجا كه اوست
كى
رسد عقل وجود آنجا كه اوست [2]
______________________________
[1] «مجالس المؤمنين» طبع سنگى، مجلس ششم، ص 283 و 284، ضمن ترجمه
احوال شيخ عارف باللّه محيى الدّين عربى
[2] از أشعار شيخ عارف: فريد الدّين عطّار نيشابورى است در كتاب
مشهورش به نام «مَنطقُ الطَّير.»
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 387