اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 375
«هيچگونه آهسته سخن گفتن و راز گفتن در ميان
سه نفر نيست مگر آنكه خداوند چهارمين آنهاست، و در ميان پنج نفر نيست مگر آنكه او
ششمين آنهاست؛ و پائينتر از اين مقدار هم نيست و بيشتر از اين مقدار هم نيست مگر
آنكه او با آنهاست هر كجا كه باشند.»؟!
در اينصورت اين معيّت خداوند با ما چگونه متصوَّر است؟ اگر وى را از
خودمان جدا و خودمان را از او جدا بدانيم، مثل دو رفيقى كه با هم سفر مىكنند و يا
دو نفرى كه در كارِ شركت معيّت دارند؛ در اينصورت اينكه معيّت واقعى نخواهد بود؛
بلكه معيّت اعتبارى و مجازى و دروغى است.
پس خدا با ما معيّت حقيقى دارد، يعنى معيّت وجودى؛ امّا او همچون
خورشيد است و ما چون شعاع، و يا بهتر به تعبير قرآن همچون سايه. او استقلال است و
ما تبعيّت. او عزيز است و ما ذليل. او حقيقت است و ما آيه و آئينه
شما را به خدا سوگند! قرآن بهتر از اين آيا متصوّر است كه بتواند
معنى معيّت را براى ما روشن سازد؟!
«اوست اوّل و آخِر و ظاهر و باطن (ابتداى هر چيز و انتهاى هر چيز، و
آشكارا در هر چيز و پنهان و باطن هر چيز) و اوست كه به هر چيز داناست.»؟!
وليكن ادراك اين معنى بالمشاهدة و بالوجدان و بالعيان كار هر كس
نيست. اين مقام توحيد عالى است كه واقعاً بايد مسلمان به پايهاى برسد تا خدا را
قلباً و سِرّاً واحد بنگرد، و تمامى موجودات را موجودات فانيه و مضمحلّه و
______________________________
[1] آيه 3، از سوره 57: الحديد
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 375