اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 346
نيست.
بنابراين ظَلمُ الحبيب كه در مقام بقاءِ بعد از فناء لازم و براى
سالك ضرورى است، غير از عترت حضرت ختمى مرتبت و آل محمّد نخواهد بود.
شاهد بر اين مدّعى است آنچه اين عارف بلند پايه در يائيّه خود
ميگويد
: ذَهَبَ
الْعُمْرُ ضياعًا وَ انْقَضَى
باطِلًا
إذْ لَمْ أفُزْ مِنْكُمْ بِشَىْ
غَيْرَ
ما اوليتُ مِنْ عِقْدى وَ لَا
عِتْرَةِ
الْمَبْعوثِ حَقًّا مِنْ قُصَىّ [1]
«عمر من ضايع شد و به باطل سپرى گشت؛ چرا كه من
بهيچوجه به حقيقت شما نرسيدم و كامياب نشدم، غير از عَقد و گره ولايت عترت
برانگيخته شده به حقّ از اولاد قُصَىّ (عترت و خاندان محمّد بن عبد الله ... ابن
قُصَىّ) كه آن به من رسيده است.»
يعنى نتيجه يك عمر سير و سلوك إلَى اللَه، وصول به ولايت عترت طاهره
و گره خوردن و عقد ولاءِ ايشان است كه بطور مِنْحه و بخشش به من اعطاء شده و من از
آن كامياب و فائز گرديدهام.
از اينجا اوّلًا بدست مىآيد كه: سير و سلوك صحيح و بى غِشّ و خالص
از شوائب نفس امّاره، بالاخره سالك را به عترت طيّبه ميرساند، و از انوار
______________________________
[1] «ديوان ابن فارض» يائيّه آن كه اوّلش اينست: سائِقَ الاظعانِ
يَطْوى البيدَ طَىّ، ص؛ و دانشمند گرامى و محقّق عاليقدر و صديق ديرين ما حضرت
آقاى حاج سيّد جلال الدّين آشتيانى دامت بركاته در پيشگفتار كتاب «مَشارقُ
الدَّرارىّ» سعيد فَرَغانى در ص يازده مرقوم داشتهاند كه:
ابن فارض در اين اثر بنا به مشرب تحقيق و مختار، معتقد است كه: جهت
ولايت حضرت ختمى نبوّت قطع نمىشود، و ولىّ كامل در هر عصر، قائم مقام نبوّت است و
وارث اين مقام، عترت و اهل بيت نبوّت ميباشد، لذا گويد
: بِعترتِهِ
اسْتَغْنَتْ عَنِ الرّسُلِ الوَرَى
و
أولادِه الطّاهرينَ الائمّةِ
در بعضى از نسخ چاپى و خطّى تائيّه عبارت «و أصْحابِهِ و
الطّاهرينَ ...» آمده است؛ و چون بعضى از نسخه نويسان سنّى مشرب بودهاند،
أولادِهِ را به أصحابِهِ تبديل كردهاند.
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 346