يعنى «عشق و مستى من از شراب او، پيش از خلقت و ايجاد من است؛ و
همينطور إلى الأبَد باقى خواهد ماند اگرچه استخوانم بپوسد.»
حافظ ابتداى عشق را بَدْوِ خلقت مادّى و طبيعى گرفته، و انتهايش را
مرگ طبيعى ميداند. امّا ابن فارض ابتدايش را قبل از خلقت (به هزاران و هزاران سال)
كه تا بى نهايت پس از خلقت باقى خواهد ماند ميداند.
و حقّاً ابن فارض در اين بيت معنى تجرّد از زمان و مكان را براى نفس
آدمى، و ابديّت و ازليّت را براى وى در سير مدارج نزول و صعود، در اين نكته
گنجانيده است كه شعر حافظ بدين ذِروه نرسيده است.
ابن فارض در بيت پس از اين بيت ميگويد
: عَلَيْكَ
بِها صِرْفًا وَ إنْ شِئْتَ مَزْجَها
فَعَدْلُكَ
عَنْ ظَلْمِ الْحَبيبِ هُوَ الظُّلْمُ
ظَلْم با فتحه ظاء به معنى آب دهان است؛ و معنى اين بيت اينطور
مىشود
______________________________
[1] «: ديوان حافظ» با تصحيح دكتر رشيد عيوضى و دكتر اكبر بهروز،
ص
[2] «532 ديوان ابن فارض» طبع دار صادر- دار بيروت (سنه 1382)
ميميّه، ص 143، سطر 35
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 344