اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 266
) زين
خرد جاهل همى بايد شدن
دست
در ديوانگى بايد زدن
هر
چه بينى سود خود زان مىگريز
زهر
نوش و آب حيوان را بريز
هر
كه بستايد تو را دشنام ده
سود
و سرمايه به مفلس وام ده
ايمنى
بگذار و جاى خوف باش
بگذر
از ناموس و رسوا باش فاش
آزمودم
عقل دور انديش را
بعد
از اين ديوانه سازم خويش را [1]
يا در مقدّمه زيبا و پر محتواى اين كتاب شريف كه در حكم براعت
استهلال تمام ديوان اوست
: من به
هر جمعيّتى نالان شدم
جفت
بدحالان و خوشحالان شدم
هر
كسى از ظنّ خود شد يار من
وز
درون من نجست أسرار من
سرّ
من از ناله من دور نيست
ليك
چشم و گوش را آن نور نيست
تن
ز جان و جان ز تن مستور نيست
ليك
كس را ديد جان دستور نيست [2]
بنابراين، كار اولياء الله كار حقّ است و همه كارها از آنان ساخته
است؛ از شفاى مرضى، و إحياء موتى، و معجزات و كرامات و خوارق عادات، و تصرّف در
موادّ طبيعت، و إعمال كارهائى كه با عقل تجربى و حسّى ابداً درست در نمىآيد.
وليكن نكته مهمّ اينجاست كه: ايشان كار ناصحيح نمىكنند؛ و خلاف حكمت
و مصلحت انجام نميدهند، و بر ضرر و زيان بشر قدمى برنميدارند. چرا كه بنا به فرض،
آنان اسم خدا هستند و خداوند كار بيهوده و عبَث و لغو و لهو نمىكند. كار اولياى
حقّه خداوند بقدرى ظريف و لطيف و دقيق و بدون اسم و اثر و بروز و ظهور است كه گاهى
خودشان هم از أفعال خود خبر ندارند، خودشان كار مىكنند و نفوسشان و مثالشان از آن
مطّلع نيست. اگر ولىّ خدا را
______________________________
[1] «مثنوى مولوى» طبع آقا ميرزا محمود، ج 2، ص 155 و 156، سطر 23
به بعد
[2] همان مصدر، ج 1، ص 1، سطر 4
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 266