ميفرمودند: من تعجّب ميكنم از اين دسته از سالكين كه مكاشفه
ميخواهند! چشم باز كنند، همه اين عالم مكاشفات است. مكاشفه تنها ديدن صورت در
زاويه بصورت خاصّ يا حالت استثنائى نيست؛ هر چه كشف از اراده و اختيار و علم و
قدرت و حيات حضرت حقّ كند مكاشفه است. چشم باز كن و بنگر كه اين عالم خارج، هر
ذرّهاش مكاشفه است، و حاوى عجائب و غرائب كه فكر را به منتهاى آن دسترس نيست.
اگر كسى در راه سير و سلوك و بطور كلّى غير از اين راه، غير از خدا
چيزى را بخواهد، خداوند را نخواسته است؛ و همان خواست او كه نفسانى است مانع از
وصول وى به ذات اقدس حقّ خواهد شد. اگر بهشت بخواهى و يا حوريّه و غِلمان بطلبى،
خدا را طلب ننمودهاى! اگر مقامات و درجات بخواهى، ممكنست خداوند به تو مرحمت كند،
ولى خداى را نخواستهاى و در همان مقام و درجه ميخكوب شدهاى، و ارتقاء از آن درجه
براى تو محال است. چون خودت نخواستهاى و نطلبيدهاى!
اگر جبرئيل فى المثل نزد تو آيد و بگويد: هر چه ميخواهى بخواه! از
درجات و مقامات و سيطره بر جنّت و جحيم و خُلَّت حضرت ابراهيم و مقام شفاعت كبراى
محمّد صلّى الله عليه و آله و سلّم و محبّت آن پيامبر عظيم را، تو بگو: من
بندهام. بنده خواست ندارد. خداى من براى من هر چه بخواهد آن مطلوب است. من اگر
بخواهم به همين مقدار خواست كه مال من است و متعلّق به من است از ساحت عبوديّت خود
قدم بيرون نهادهام، و گام در ساحت عِزّ ربوبى نهادهام؛ چرا كه خواست و اختيار
اختصاص به او دارد.
وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ
الْخِيَرَةُ سُبْحانَ اللَّهِ وَ
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 190