اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 186
احتياط را پيشه خود ساز. و از فتوى دادن
بپرهيز همانطور كه از شير درنده فرار ميكنى؛ و گردن خود را جِسر و پل عبور براى
مردم قرار نده.
اى پدر بنده خدا (أبا عبد الله) ديگر برخيز از نزد من! چرا كه
تحقيقاً براى تو خير خواهى كردم؛ و ذِكر و وِرد مرا بر من فاسد مكن، زيرا كه من
مردى هستم كه روى گذشت عمر و ساعات زندگى حساب دارم، و نگرانم از آنكه مقدارى از
آن بيهوده تلف شود. و تمام مراتب سلام و سلامت خداوند براى آن كسى باد كه از هدايت
پيروى ميكند، و متابعت از پيمودن طريق مستقيم مىنمايد.»
با توجّه دقيق به مطالبى كه در اين حديث مباركُ المراد و عظيم
المُفاد وارد است، معلوم مىشود كه: در چه اوج بلندى تعليمات آيةُ الحقّ و
العِرفان و سندُ التَّحقيق و الإيقان و عِمادُ البَصيرة و البُرهان: حاج سيّد على
قاضى قَدّس الله تربتَه الزّكيّه استوار بوده است.
درست در راه إعراض از غَرَض ورزى، و حسّ انتقام جوئى، و كسر صولت نفس
امّاره، و پيدا شدن دريچه و روزنه به عالم معنى و تجرّد و ملكوت، و بالاخره براى
عرفان ذات حقّ تعالى، و اندكاك هستى مجازى عاريتى در هستى مطلق و وجود بَحت و صِرف
سرمدى و أزلى و أبدى و لا يتناهى ذات اقدسش، اين دستورات را ميداده است.
چرا كه روايت عنوان بصرى حقّاً بايد در شرح و تفصيل آن كتابها نوشته
شود، گرچه نوشته هم شده است امّا با عنوان شرح و به نام شرح روايت عنوان بصرى
نيامده است. مگر كتاب ارزشمند و عاليقدر «إحيآءُ الإحيآءِ» فيض كاشانى كه به نام
«المَحَجّةُ البَيضآء» است، و يا «جامعُ السّعادات» حاج ملّا مهدى نراقى جدّ
بزرگوار ما، و يا كتاب «عُدّة الدّاعى» و غيرها، بالحمل الشّايع الصّناعى غير از
شرح و تفصيل اين مطالب ارزشمند است؟!
حضرت صادق در اين روايت استشهاد به آيه مباركه ميفرمايند كه: تِلْكَ\*
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 186