اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 163
خطاب. آنچه در خطاب از مغز و انديشه انسان
بر زبان جارى ميشود همهاش درست و صحيح است، بدون اينكه ما توجّه به صحّت آنها داشته
باشيم؛ و اگر يك لحظه توجّهمان را به عبارات و مطالبى كه ردّ و بدل مىشود منعطف
سازيم، اصل توجّه به خطاب از ميان ميرود و در آن لحظه ديگر مخاطبى وجود ندارد.
بزرگان فرمودهاند: جمع ميان دو لحاظ استقلالى و آلى نمىشود. اگر
لحاظمان در نمازها مستقلّا به خدا باشد حتماً به الفاظ و معانى آنها بايد آلى و
غير استقلالى و تَبَعى باشد؛ و اگر لحاظمان را به الفاظ نماز و يا معانى آن
مستقلّا بدوزيم، قهراً و اضطراراً بايد توجّهمان به خدا تبعى و ضمنى باشد نه
استقلالى.
من وقتى با شما سخن ميگويم و مثلًا ميگويم: آقا شما امروز مسافرت
نكنيد، و در حرم امام رضا بمانيد! صد در صد توجّهم به شما و حقيقت شماست. اين را
نظر استقلالى نامند. و البتّه اين معانى بدون غلط در ذهن من مىآيد و ذهن من
الفاظى را متناسب با آن معانى استخدام ميكند و بر زبان جارى مىسازد، و بدون هيچ
خطائى مُسَلسَلًا اين معانى و الفاظ استخدام شده و به شما براى إبراز و اظهار آن
مقصود منتقل ميگردد. امّا اگر بخواهم معنى «امروز مسافرت نكنيد» را در ذهن بياورم
و يا الفاظ آن را بخصوصه تصوّر نمايم، ديگر مخاطب بودن شما از ميان ميرود و
استقلال خود را از دست ميدهد؛ مگر ضمنى و تبعى و آلى و مرآتى.
در نماز كه أهمّ امور است بايد انسان در حضور قلب به خدا منقطع باشد
و هيچ خاطرهاى و انديشهاى از ذهن عبور نكند، و اين فقط در صورتى امكان پذير است
كه جملات و عبارات نماز كه طبعاً حاوى معانى خود مىباشند بدون اندك توجّه به خود
آنها در ذهن بيايد و بر زبان جارى شود. در اينصورت نماز، نماز است. يعنى مخاطب
خداست؛ حضور قلب با خداست.
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 163