responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    الجزء : 1  صفحة : 155

ورود حضرت حاج سيّد هاشم به منزل مرحوم آية الله انصارى در همدان و توقّف چند ساعته در بيرونى منزل‌

لدى الورود مصلحت اقتضا ميكرد كه در منزل مرحوم آية الله حاج شيخ محمّد جواد انصارى قدّس الله تربتَه وارد شوند، و از آنجا بعداً بجاى ديگر؛ كه اوّلًا احترام آن مرحوم أدا شده باشد، و ثانياً از آقازاده أرشد و اكبر آن مرحوم جناب صديق ارجمند آقاى حاج احمد آقاى انصارى تجليل به عمل آمده باشد. بنابراين شب را كه تا به صبح در اتوبوس گذرانده بوديم، قريب سه ساعت به ظهر مانده به همدان وارد و يكسره به منزل آية الله انصارى تشريف آوردند. و ساعتى در بيرونى آن مرحوم واقع در خيابان شِوِرين كوچه حاج خدا كرَم توقّف نموده و مورد پذيرائى جناب آقاى حاج احمد آقا حفَظهُ الله تعالى قرار گرفتند؛ و سپس به منزل آقاى حاج محمّد حسن بياتى رفتند.

از منزل آقاى انصارى كه بيرون آمديم، ايشان به من فرمودند: در اين بيرونى از آثار مرحوم انصارى چيزهاى بيشترى را توقّع داشتيم!

رفقاى همدانى بجهت آب و هوا باغى را در بيرون شهر اجاره نموده بودند، روزها بدانجا رفته و شبها به همدان باز مى‌گشتند. و فرموده بودند نمازهاى جماعت را بنده بجاى آورم، و مطلقاً خودشان اقتدا مى‌نمودند. در شبها پس از نماز مجالس خوبى تشكيل مى‌شد. بسيارى از رفقاى طهرانى نيز آمده بودند. و حضرت آية الله حاج شيخ هادى تألّهى جولانى همدانى أدامَ الله بركاتِه و مرحوم حجّة الاسلام آقاى حاج سيّد مصطفى هاشمى خَرَقانى و مرحوم آقا سيّد ولىّ الله جورقانى رحمة الله عليهما ايضاً تشريف مى‌آوردند. تمام مذاكرات منحصر بود پس از قرائت مقدار معتنابهى از قرآن كريم، به تفسيرى كه حقير مى‌گفتم و يا احياناً سخنانى از معارف به ميان مى‌آمد و حلّ آنها را از ايشان ميخواستند.[1]


[1] - يك شب حضرت آية الله حاج شيخ هادى تألّهى دامت بركاته از معنى اين زيارت نامه حضرت فاطمة زهراء سلام الله عليها سؤال نمودند:

ُ يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَهُ الَّذى خَلَقَكِ قَبْلَ أنْ يَخْلُقَكِ، فَوَجَدَكِ لِمَا امْتَحَنَكِ صابِرَةً، وَ زَعَمْنا أنّا لَكِ أوْليآءُ( وَ خ) مُصَدِّقونَ وَ صابِرونَ لِكُلِّ ما أتانا بِهِ أبوكِ صَلَّى اللَهُ عَلَيْهِ وَ ءَالِهِ وَ أتَى بِهِ وَصيُّهُ؛ فَإنّا نَسْأَلُكِ إنْ كُنّا صَدَّقْناكِ إلّا ألْحَقْتِنا بِتَصْديقِنا لَهُما لِنُبَشِّرَ بِهِ أنْفُسَنا بِأنّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلايَتِكِ!

(« مفاتيح الجنان» ص 317)

« اى بانوى امتحان شده‌اى كه خداى آفريدگارت، پيش از آفرينشت تو را در بوته آزمايش قرار داد و تو را در اين امتحان شكيبا و صابر يافت! ما چنين ميدانيم كه از مواليان توايم، و بر جميع آنچه را كه پدرت صلّى الله عليه و آله و وصىّ او آورده است امضا و تصديق كننده و شكيبا و استوار و ثابت قدم و صابر مى‌باشيم؛ بنابراين از تو تمنّا داريم در برابر راستى و استوارى ما، اين صدقِ وجودى ما را به حقيقت اين تصديق آن دو ملحق گردانى، تا بدين سبب جانهاى خود را بدين بشارت نويد دهيم كه در پرتو ولايت شما از هر گونه رجس و پليدى پاك و پاكيزه گشته‌ايم!»

حضرت آية الله تألّهى فرمودند:

ُ يا مُمْتَحَنَةُ امْتَحَنَكِ اللَهُ الَّذى خَلَقَكِ قَبْلَ أنْ يَخْلُقَكِ‌

چه معنى دارد؟!

حضرت اقاى حاج سيّد هاشم قَدّس الله نفسَه مدّتى سكوت اختيار كردند و ميل داشتند كأنّه بنده پاسخ دهم. و اطاق بيرونى و پذيرائى آقاى حاج محمّد حسن بياتى زيد توفيقُه كه شايد 8 متر در 5/ 3 متر باشد مملوّ از جمعيّت بود، و حقير هم خود را كوچك ميديدم كه در برابر اين سؤال آيت الهى از عارف واصل ربّانىّ بدون امر حضرت حدّاد جوابى دهم؛ بالاخره خود حضرت آقا جوابى نه بسيار مفصّل ولى جامع و مانع كه حاوى اسرارى بود بيان فرمودند كه موجب مسرّت و بهجت حضرت آية الله و نشاط و ابتهاج سامعين شد.

اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين    الجزء : 1  صفحة : 155
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست