بدواً با پاى برهنه تمام منزل و اطاقها را يك به يك سر ميزنند، و سپس
به بام آمده، آنجا را هم قدم ميزنند، حتّى داخل در اطاق بام، و داخل در مستراح
حياط هم ميروند، و ميفرمايند: اين منزل روحانيّت به خصوص دارد؛ و براى درنگ و
توقّف بسيار خوب است.
ما محلّ پذيرائى ايشان را در اطاق بيرونى كه داراى درى جداگانه است
قرار داديم، و مخدّره عليّه عاليه: امّ مهدىّ در اندرون با اهل بيت و سائر عائله
بودند.
فقط شبها پس از نماز مغرب و عشاء و صرف شام با جميع رفقائى كه حضور
داشتند در بيرونى؛ بدون معطّلى و درنگ، محلّ استراحتشان را با امّ مهدىّ در بالاى
بام وسيع كه از هر طرف محجّر بوده و ديوار داشت و مُشرف نداشت قرار داديم.
جميع رفقاى خاصّ و دوستان سلوكى ما در طهران، هر روزه از صبح به
خدمتشان بودند؛ و رفقاى شيرازى همچون آية الله حاج شيخ حسنعلى نجابت با تمام
شاگردانش و آية الله حاج شيخ صدر الدّين حائرى و آقا حاج سيّد عبد الله فاطمى
[1] - و چقدر مناسب بىمايگى و انحطاط ما، و علوّ مقام
و كرامت نفس و مَجْد روح ايشان بود اين غزل خواجه أعلى الله مقامَه در آن حال:
سألتُ حبيبى
الوصلَ منه دُعابَةً
و أعْلَمُ
أنَّ الوصل ليس يكونُ
فمَاسَ دلالًا
و ابتهاجاً و قال لى
برفقٍ مجيباً(
ما سألتَ يَهُونُ)
اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 152