اسم الکتاب : روح مجرد (يادنامه موحد عظيم و عارف كبير حاج سيد هاشم موسوى حداد) المؤلف : حسينى طهرانى، سید محمد حسين الجزء : 1 صفحة : 105
چند روزى كوتاه در اين تنگناى عالم مادّه
شكيبا بودهاند، كه در دنبال آن، راحتىِ طولانى را بدرقه آنان نموده است. تجارتى
است سودمند كه پروردگارشان براى آنان ميسّر و آسان گردانيده است.
دنيا به سويشان روى آورد؛ و آنها عالماً عامداً از دنيا اعراض
نمودند. و دنيا اسيرشان كرد؛ ايشان خود را از آن اسارت بواسطه پرداخت فديه آزاد
نمودند. و چون شب درآيد با قدمهاى استوار و ثابت به نماز آمده و گامهايشان را
پهلوى هم بطور صفّ، براى تلاوت اجزاء قرآن با تأمّل و تفكّر كامل، مرتّب و منظّم
مىكنند؛ و بواسطه خواندن قرآن، جانهايشان را به حزن و غم و چاره جوئى در
مىآورند؛ و بواسطه قرآن دواى دردهايشان را از كمون نفس و مخفيگاه جانهايشان
برانگيخته، و در مقام علاج بر مىآيند.»
«چون مردم بدانها نگاه كنند ايشان را مريض پندارند؛ در حاليكه آنان
ابداً مرضى ندارند. و ميگويند: آنها ديوانه شده و در عقلهايشان خللى پيدا شده است؛
آرى حقّاً و تحقيقاً امر عظيمى با آنان در آميخته است (و امور اعتبارى و مصلحت
انديشىهاى جزاف را از دستشان ربوده است، فلهذا بنظر عامّه مصلحت انديش، ديوانه
مىنمايند).»
آرى! حوزه نجف، سيّد حسن مسقطى را بيرون ميكند. حوزه گمگشته سرگشته
نميداند چه گوهر گرانبهائى را از دست داده است! و چه مرد توحيد و شخصيّت الهى و
استوانه علم و سند فضيلت را فاقد شده است! و اگر