اسم الکتاب : عرفان اسلامى تفسير مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه المؤلف : انصاريان، حسين الجزء : 1 صفحة : 95
است و اين دعوى نه مجازى است.
آن مخدره را بر كسوت جمال، حليت عقل بر كمال بود، گفت: اين مسئله تو
را فردا جواب دهم و اين اشكال تو حل كنم. روز ديگر آن ممتحن منتظر نشسته بود و
ديده گشاده، تا جمال بر كمال مقصود كى آشكار گردد و واقعه او چون حل كند؟
آن مخدره مىآمد و از پى او پرستارى آيينه در دست، گفت: اى پرستار!
آن آينه فراروى او دار تا به آن سر و روى، او را رسد كه با ما عشقبازى كند و تمناى
وصال ماش بود؟!![1] دل مشتاق
جمال دل ديگر است و روحش روحى غير از ارواح، مشتاق در سلطه عشق حق است، مشتاق عاشق
عبادت و دورى از گناه است، عارف دلخسته يار و جان نثار محبوب است، اهل حال
فرمودهاند:
قلوب المشتاقين منورة بنور الله فإذا تحرك اشتياقهم أضاء النور مابين
السماء والأرض، فيعرضهم الله على الملائكة ويقول: هؤلاء المشتاقون إلى، أشهدكم أنى
إليهم أشوق[2].
دلهاى مشتاقان حق وحقيقت روشن به نور خداست، چون شوقشان به حركت
آيد، بين آسمان و زمين نور بدرخشد. حضرت حق آنان را به ملائكه نشان مىدهد
ومىفرمايد: اينان مشتاق منند، شاهد باشيد كه من به آنان مشتاقترم.