و منايا شده و لياقت يافتن اسم اعظم را پيدا كردند:
«ارواح الاحباب فى قبضة العزة يكاشفهم بذاته ويلاطفهم بصفاته[1]».
روح عاشقان در قبضه عزت معشوق است، با ذاتش بر آنان تجلى مىكند و با صفاتش با آنان ملاطفت مىنمايد.
عزيزى را ديدند در آن وقت كه حال بر وى تنگ شده بود، طرب و شادى مىكرد، گفتند: اين چه طرب است؛ گفت: در اين طرب چه عجب است؛
«وقد قرب وصال الحبيب وفراق العدو[2]».
«وصال محبوب نزديك شد و نقطه جدايى از دشمن كه نفس اماره است رسيد».
با رسيدن به مقامى كه وحى براى انسان مقرر نموده، همه شؤون آدمى خدايى مىشود:
حركت به دستور خدا و براى خدا و از خدا و به خدا و اين است عاقبت خلوص و متابعت از روش انبيا.
[إنا لله و إنا إليه راجعون][3].
ما مملوك خداييم و يقينا به سوى او بازمىگرديم.
هنگامى كه انسان با كمك حق و با پيروى از تعاليم انبيا و امامان :، با همتى والا و ارادهاى قوى، به حركت در راه مستقيم الهى موفق شد و به فهم اين حقيقت رسيد كه آن چه در ميدان وجود خودنمايى مىكند و همه علل و اسباب و ابزارى
[1] -روح الارواح: 348.
[2] -روح الارواح: 348.
[3] -بقره( 2): 156.