اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 65
مرتدّ شدن كاتب وحى به سبب آن كه پرتو وحى
بر او زد آن آيت را پيش از پيغامبر 6 بخواند گفت پس من هم محلّ وحيم
اين داستان بىاساس را بسيارى از مفسّران ذيل تفسيرهاى خود
آوردهاند.
آنان چنان كه رسم پيشينيان بوده است حديثى را كه منشأ اين داستان است
از كتاب حديث و يا از گفته راوى آوردهاند، بىآن كه جستجو كنند كه آيا مضمون اين
حديث با ديگر شرايط موجود آن روز سازوارى دارد يا نه. راستى هم نبايد از آنان چنين
توقعى را داشت، بررسى داستانهاى تاريخى به سبك علمى در يك صد سال اخير معمول شده
است. بارى مضمون حديث چنان از نظر مفسّران پذيرفته شده كه مولانا هم آن حادثه را
در قالب بيتها ريخته است و البته بايد در نظر داشت كه غرض مولانا همچون مذكّران و
واعظان از آوردن اين داستانها گرفتن نتيجهاى است كه خود در پى آن است؛ بدين جهت
به راست و يا ناراست بودن داستان چندان توجهى ندارد.
مرحوم فروزانفر در مأخذ قصص و تمثيلات مثنوى (ص 32- 33) تنها به نقل
از واقدى در اسباب النّزول و نوشته ابو الفتوح رازى اكتفا كرده و به نقد علمى آن
نپرداخته است.
چند سال پيش مقالهاى در مجله يغما منتشر گرديد و نويسنده مقاله
داستان عبد اللّه بن سعد بن ابى سرح را به ميان كشيد. اين بنده چون به اجمال
مىدانست
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر الجزء : 1 صفحة : 65