responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 216

آتش افتادن در شهر به ايّام عمر

در باره اين آتش سوزى گذشته از آن چه مرحوم فروزانفر در مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى آورده است، به نقل طبرى و ابن اثير، اين حادثه در سال نوزدهم هجرت رخ داده است. طبرى نويسد: «چنان كه واقدى گفته است از حّره ليلى آتشى سر زد عمر خواست تا با مردمان بدان جا رود. سپس گفت تا صدقه دهند و آتش خاموش گرديد» (تاريخ طبرى، ج 5، ص 2579).

ابن اثير نيز اين حادثه را در سال نوزدهم ثبت كرده و نويسد: «در اين سال از حّره ليلى كه نزديك مدينه است آتشى سر زد عمر بفرمود تا صدقه دهند. مردم صدقه دادند و آتش خاموش شد.» (الكامل، ج 2، ص 563).

اين حادثه كوچك را مولانا بزرگ ساخته و با خيالهاى شاعرانه در آميخته و بدان مقدارى افزوده است. آوردن اين داستان به دنبال سخن او در بيتهاى گذشته است كه آتش درونى افروخته از شهوت را به آب نتوان خاموش ساخت. در اين بيتها مى‌افزايد كه آتش محسوس و مادى را نيز با انابت و توبت و دادن صدقه خاموش توان كرد.

آتشى افتاد در عهد عمر

همچو چوب خشك مى‌خورد او حجر

در افتاد اندر بنا و خانه‌ها

تا زد اندر پرّ مرغ و لانه‌ها

اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 216
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست