responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 15

قصّه آن كه در يارى بكوفت از درون گفت كيست؟ گفت منم، گفت چون تو توى در نمى‌گشايم هيچ كس را از ياران نمى‌شناسم كه او من باشد

براى اطلاع از مأخذ داستان به مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى (ص 30- 31) مراجعه نماييد.

آن يكى آمد در يارى بزد

گفت يارش كيستى اى معتمد

گفت من، گفتش برو هنگام نيست‌

بر چنين خوانى مقام خام نيست‌

خام را جز آتش هجر و فراق‌

كه پزد؟ كه وا رهاند از نفاق؟

رفت آن مسكين و سالى در سفر

در فراق دوست سوزيد از شرر

پخته شد آن سوخته پس از باز گشت‌

باز گِرد خانه انباز گشت‌

حلقه زد بر در به صد ترس و ادب‌

تا بنَجْهد بى‌ادب لفظى ز لب‌

بانگ زد يارش كه بر در كيست آن‌

گفت بر در هم توِى اى دلستان‌

گفت اكنون چون مَنى اى من در آ

نيست گنجايى دو من را در سرا

ب 3063- 3056 مُعْتَمَد: مورد اعتماد.

هنگام: وقت، اجازت.

خام: آن كه هنوز به كمال نرسيده، آن كه خود را مى‌بيند، داراى انانيّت.

اسم الکتاب : شرح مثنوى المؤلف : شهيدى، سید جعفر    الجزء : 1  صفحة : 15
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست