responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : كليات اشعار و آثار فارسى شيخ بهايى المؤلف : شيخ بهائى    الجزء : 0  صفحة : 1

مقدمه‌

در آسمان علم و ادب گاهى ستارگانى طلوع كرده‌اند كه غير از فروغ شعر و نويسندگى داراى پرتو نبوغ و مواهب فطرى ديگرى هم بوده‌اند يكى از همين نوابغ بدون شك شيخ بهاء الدين عاملى معروف به شيخ بهائى است. شيخ بهائى نه تنها در فقه و حكمت و رياضى و لغت و حديث دست داشته بلكه واجد كمالات و حائز جميع علوم معقول و منقول بوده و حتى در عجائب و طلسمات هم چيره‌دست و سحر آفرين است هنوز داستانهاى حيرت‌آورى كه از معجزات علمى اوست در افواه مردم سائر است و حقا مى‌توان گفت شيخ بهائى نه تنها عالم كم‌نظيريست بلكه در نوع خود شخصى بى‌مانند است اطلاعات وسيعى كه شيخ بهائى در رشته‌هاى مختلف داشته به شهرت او كمك زيادى كرده است و تنها طبقه خواص و اهل مطالعه نيستند كه او را مى‌شناسند بلكه توده مردم هم با اسم او آشنائى كامل دارند شيخ بهائى اصولا به شهرت علاقمند بوده و هميشه سعى مى‌كرده هر چيز و هر علم و هر هنرى كه موجب شهرت باشد دنبال كند و لو خوب هم از عهده برنيايد و اتفاقا از نظر شهرت بهدف غائى خود هم رسيده است در يكى از قصايدش كه عنوان شكوائيه دارد مى‌گويد:

من آن يگانه دهرم كه وصف فضل مرا

نوشته منشى قدرت بهر در و ديوار

و چون صيت شهرتش از ايران گذشته و به كشورهاى لبنان و مصر و حجاز سرايت كرده مى‌گويد:

بهر ديار كه آئى اشارتى شنوى‌

بهر كجا كه روى ذكر من بود در كار[1]


[1] از كناياتى كه اين قصيده دارد پيداست كه وقتى مورد بى‌مهرى شاه وقت قرار گرفته و پادشاه او را در معرض مقايسه با كسانى كه دون شان او بوده‌اند قرار داده و بهائى حتى از تصور اين قياس اظهار ننگ و عار كرده است:

كه بنده را به كسان كرده شها نسبت‌

كه از تصور ايشان مرا بود صد عار

اسم الکتاب : كليات اشعار و آثار فارسى شيخ بهايى المؤلف : شيخ بهائى    الجزء : 0  صفحة : 1
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست