اسم الکتاب : اللباب (شرح فارسی بر خلاصه الحساب شيخ بهائى) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 9
در نتيجه بايد گفت طبق اين تعريف واحد نيز در عدد داخل است.
و بعضى ديگر
گفتهاند:
عدد عبارتست از
نصف مجموع دو حاشيهاش (حاشيه پيش و حاشيه پس) بنابراين تعريف واحد از عدد خارج
مىگردد.
شرح
[عدد و تعريف
آن]
در تعريف عدد
بين رياضيّين اختلافست و مرحوم مصنّف دو تعريف را كه ارباب اينعلم نمودهاند ذكر
مىكند:
اوّل: تعريفى
است كه صاحب شمسيّه و صاحب مفتاح الحساب نمودهاند و آن اينست:
عدد كمّيّتى
است كه بر واحد و آنچه كه از واحد درست شود مانند «2 و 3 و 4» و هكذا اطلاق شود
بنابراين تعريف واحد در افراد عدد داخل مىشود.
دوّم: تعريفى
استكه بعضى ديگر نمودهاند و آن اينست:
عدد كميّتى است
كه نصف حاصل جمع دو طرف خود «قبل- بعد» باشد مانند عدد «2» كه قبل از آن «1» و بعد
از آن «3» مىباشد و حاصل جمع ايندو «4» است و نصف آن عدد «2» است بنابراين تعريف
اطلاق عدد بواحد نمىشود زيرا قبل از آن چيزى واقع نشده است.
قوله: و ما
تألّف منه:: ضمير در «منه» به واحد راجع است.
قوله: فيدخل
الواحد: كلمه «فاء» بمعناى تفريع است يعنى خروج واحد از عدد متفرّع بر تعريف مذكور
است.
قوله: حاشيتيه:
ضمير به عدد بمعناى كميّت راجع است.
قوله: فيخرج:
ضمير مستتر در «يخرج» به واحد عود مىكند و كلمه «فاء» بر سر آن بمعناى تفريع است.
متن: و قد
يتكلّف لادراجه بشمول الحاشية الكسر.
و الحقّ انّه
ليس بعدد و إن تألّف منه الاعداد كما انّ الجوهر الفرد عند مثبتيه ليس بجسم و إن
تألّف منه الاجسام.
اسم الکتاب : اللباب (شرح فارسی بر خلاصه الحساب شيخ بهائى) المؤلف : ذهنی تهرانی، سید محمد جواد الجزء : 1 صفحة : 9