اسم الکتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) المؤلف : خواجوي، محمد الجزء : 1 صفحة : 374
بر غيب مطلق جامع است- و اگرچه غلبه با بعضى
از آنها باشد- و همينطور حقيقت مايل كه نخست متحرك است، براى اينكه غلبه به
واسطه اول بودن طلب تحقق مىيابد، همانگونه كه به واسطه ظهور آثار جمعيت و صفت
غالب تحقق مىيابد.
194/ 4 و اين- يعنى اشتمال همه بر همه- سه نوع است: چون ظاهر از
آثار؛ يا اين است كه آثار برخى از حقايق است و آثار ديگر مستهلك است- و اين در غير
انسان است- و يا اينكه آثار تمام حقايق است- همچنان كه در انسان است- و يا
اينكه به واسطه غلبه بعضى از آثار و مغلوب بودن آثار ديگر- همچنان كه در غير
كامل است- و يا اينكه به واسطه اعتدال است- همچنان كه در انسان كامل مىباشد-.
195/ 4 اگر گويى: چگونه در مرتبه جامع اطلاقى احدى تصور مىشود كه
ميل و حركت از جانب يكى از حقايق آن آغاز شود و به سبب آن ظهور صورت اجتماع در بين
ديگر حقايق واقع گردد و كار به جايى منتهى شود كه مسما به صورت همگان ظاهر آيد، در
حالى كه احديت اطلاقى منافى اين احوال است؟
196/ 4 گوييم: آنجا «من- از» و غير آن؛ يعنى: «فى- در» و «الى- تا» و
امثال اينها نيست، بلكه مقصود رسانيدن حقيقت امر است به ذهن و انديشههاى پوشيده
كه مقيد به زمان و نسبتهاى مكانىاند، تا آنجا كه عبارت يارى و كمك مىكند.
197/ 4 اگر گويى: علم متكلّم و سخنگو كه به حقيقت مقصود احاطه دارد
شايسته و سزاوار است كه در بيان؛ آمادگى آنكه مطلب را روشن كرده و مقصود را به
تمامه برساند داشته باشد، چنانكه گفتهاند: بيان از معانى كم نمىآيد.
198/ 4 گويم: حال مخاطب هم در تعيين بيان و عبارت دخالت دارد- اگرچه
سخنگو اهل ذوق و كشف باشد- لذا به واسطه قدر مشترك بين دو مخاطب از فهم عبارت- با
اختلاف صور آن در پوشيده (از حقيقت) و چشنده (حقيقت)- فايده واقع مىشود.
199/ 4 گفته نمىشود: دو مخاطب- اگر هر دو اهل ذوقاند- سزاوار است
كه عبارت و بيان، وافى به حقيقت مقصود باشد.
200/ 4 چون گوييم: دايره معانى از دايره عبارت فراختر است، براى
موقوف بودن دوّمى
اسم الکتاب : ترجمه مصباح الانس ابن فناري (شرح مفتاح الغيب صدرالدين قونوى) المؤلف : خواجوي، محمد الجزء : 1 صفحة : 374