اسم الکتاب : ترجمه شرح دعاى سحر المؤلف : فهري، سيد احمد الجزء : 1 صفحة : 146
حجاب
چهره جان مىشود غبار تنم
خوشا
دمى كه از اين چهره پرده برفكنم
و اين مقام، مقامى است كه جهت خلقى در وجه الرب مستهلك مىگردد و
نعلين امكان و تعين خلع مىشود، و مقامى بالاتر از اين مقام نيست مگر مقام استقرار
و تمكين در اين مقام، و رجوع به كثرت با حفظ وحدت، كه آن آخرين منزل انسانيت است
(كه گفتهاند) «و پس از عبّادان ديگر شهرى نيست» [1]. و به اين مقام اشاره است
آنچه در روايت وارد شده كه «ما را با خدا حالتهايى است كه در آن حالت ما اوييم و
او ما، و او اوست و ما ما هستيم.» [2] و به اين كثرت در عين وحدت و وحدت در عين
كثرت اشاره است آنچه به پيغمبر 6 نسبت داده شده كه
فرمود: «برادرم موسى 7 را چشم راست نابينا بود، و برادرم عيسى 7 را چشم چپ، و مرا هر دو چشم بيناست.»
______________________________
[1] «پشت همين دهكده شهر اللّه است».
[2]
من
به هر چه مىگذرم بوى دوست مىشنوم
من
به هر چه مىنگرم روى اوست مىبينم
نى
عجب اگر گويم: او من است و من اويم
وين
عجب تر است كه باز او وى است و من اينم
(از قطعهاى از حكيم ملا محمد هيدجى رضوان
اللّه عليه)
اسم الکتاب : ترجمه شرح دعاى سحر المؤلف : فهري، سيد احمد الجزء : 1 صفحة : 146