اسم الکتاب : ترجمه رساله قشيريه المؤلف : عثماني، حسن بن احمد الجزء : 1 صفحة : 538
و مرا گفت يا با سعيد دانستم كه محبّان زنده
باشند هميشه، اگرچه بميرند، از سرايى بديگر سراى شوند[1].
جريرى گويد كه ذو النّون را بوقت نزع گفتند ما را[2]
وصيّتى كن گفت مرا مشغول مداريد[3] كه من
عجب[4]
بماندهام از نيكوئيها و لطف او[5].
ابو عثمان حيرى گويد كه ابو حفص را پرسيدند در حال نزع كه ما را چه
وصيّت مىكنى[6] گفت طاقت
گفتار ندارم، و پس از آن قوّتى ديد اندر خويشتن[7]
من گفتم چيزى بگو تا از تو حكايت كنم[8]
[از پس تو[9]] گفت
شكستهدل بايد بودن بهمه دل بر تقصيرهاى خويش[10].
و باللّه التّوفيق.
[1] - مب: من پنداشتم كه بندگان زندهاند و اگرچه
بميرند از سرايى با سرايى نقل مىكنند.
متن عربى: اما علمت ان الاحباء
احياء. اى با سعيد ندانى كه دوستان زندهاند. هر دو مترجم اين جمله را غلط
خواندهاند.