اندر دلم افتاد كه اين عقوبت آنست كه آن پير[1] از من خجل شد، اندر حال، توبه كردم و ساكن شدم، راه بما[2] نمودند حجّ بكردم و بازآمدم و از آن درويش عذر خواستم.
[1] - مب: درويش.
[2] - مب: فرا من.