اسم الکتاب : تحفه (در اخلاق و سياست) المؤلف : دانش پژوه، محمدتقى الجزء : 1 صفحة : 192
تمامت اسيران را بخدمت واثق برد، و ايشانرا
بكشت.
و درين سال عبد اللّه بن طاهر بمرد، واثق ولايت خراسان و ماوراء
النهر و رى و گرگان بپسرش (؟) [131 پ] داد.
و در سنه احدى و ثلاثين و مأتين احمد بن نصر كه از بزرگان[1] اهل حديث بود، خروج كرد، و در ايام
مامون او از ابن احمد مختفى شده بود. و سبب آنكه هركه قرآن را مخلوف نگفتى مامون
او را بكشتى. خلق بغداد با ابن احمد اتّفاق كرد [ند] كه شب پنجشنبه طبل بزنند و
بيرون آيند، و احمد طبلى بزرگ آورده بود و همسايگان را داده كه شب پنجشنبه بزنند،
و ايشان را درمى چند داده تا نفقت خود كنند. ايشان شب چهارشنبه شراب بكار داشتند.
چون مست شدند؛ تصور كردند كه شب پنجشنبه است، طبل فروكوفتند و بسيار زدند و فرياد
كردند، هيچكس بيرون نيامد. سلطان چون بانگ طبل شنيد برنشست و بدان محلّت آمد و
ايشان را بگرفت و برد. ايشان صورت قضيّه بگفتند، احمد نصر را بگرفت و بكشت[2].
[10]- خلافت متوكل
واثق را پسرى خرد بود، خلافت را نشايست، با برادرش متوكّل بيعت
كردند. آنروز كه بخلافت نشست بيست و شش ساله بود و احمد بن داود او را «المتوكّل
على اللّه» نبشت، و بدست خويش عمّامه بسرش دربست. متوكّل وزارت بر محمد بن عبد
الملك [132 ر] بگذاشت، و تركان را هشت ماهه مشاهره بداد.
و متوكل را سه پسر بود: محمد و عبد اللّه و ابراهيم، و هرسه را
بترتيب وليّعهد كرد: نخست محمد را و او را منتصر خوانند، و عبد اللّه را المعين
باللّه، و ابراهيم را المؤيّد باللّه. و هرپسرى را طرفى بداد: منتصر را عراق و
حجاز و