اسم الکتاب : تحف العقول ت حسن زاده المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 731
و توان بپاخيزى براى آنچه كه مىداند را ندارد؛ پس او
اندوهناك و غمگين است و او بهترين مردم زمانه خويش و نيكخردترين آنان است.
اى هشام! خرد و لشكريانش
و نادانى و لشكريانش را بشناس تا از هدايت يافتگان باشى. هشام گفت: پس به امام
كاظم 7 عرض كردم: فدايت گردم، ما چيزى جز آنچه به ما ياد دادهايد
نمىدانيم.
پس امام 7
فرمود، همانا خداوند خرد را آفريد و آن نخستين آفريده از روحانيّين است كه خداوند
از سمت راست عرش از نور خويش بيافريد، پس به او فرمود: برگرد پس برگشت، آنگاه به
او فرمود: پيش رو اى پس پيشرو آمد. پس خداى جليل و عزيز فرمود: تو را مخلوقى بزرگ
آفريدم و بر تمام آفريدگانم تو را ارجمند داشتم، پس آنگاه نادانى را از دريايى تلخ
و تيره آفريد. پس به او فرمود: برگرد پس برگشت، آنگاه فرمود: پيش رو آى و آن پيش
رو نيامد، پس به او فرمود: خود را بزرگ داشتى، پس او را لعنت نمود و سپس براى خرد
هفتاد و پنج لشكر نهاد. پس چون نادانى ديد كه خداوند چگونه به خرد ارج مىنهد و چه
به او بخشيده است دشمنى او را به دل گرفت و نادانى گفت: پروردگارا! اين آفريدهاى
همانند من است كه او را آفريدى و ارج نهادى و توانايش ساختى و من ضدّ اويم و توان
و نيرويى ندارم. همانند لشكرى كه به او ارزانى داشتهاى به من نيز ارزانى نما، پس
خداوند تبارك و تعالى فرمود: آرى! ولى اگر از اين پس، از فرمانم سر باززنى تو و
لشكرت را از پيشگاه و رحمت خويش بيرون رانم. پس نادانى گفت: به راستى پذيرفتم. پس
خداوند به او هفتاد و پنج لشكر داد. و يكى از هفتاد و پنج لشكرى كه خداوند به خرد
عطا نمود خير بود كه وزير خرد است و ضدّ آن را شرّ قرار داد كه وزير نادانى است.