اسم الکتاب : تحف العقول ت حسن زاده المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 551
و بر آفريدگان من بزرگى نفروشد و گرسنه را سير سازد و برهنه
را بپوشاند و به مصيبت ديده مهربانى نمايد و غريب را جاى دهد؛ چنين كسى مانند
خورشيد مىدرخشد و من در تاريكيها براى او نور دهم و در نادانى براى او بردبارى در
برابر خشم را نصيب سازم و در سايه عزّت خود از او پاسدارى نمايم و فرشتگانم را
محافظ او قرار دهم و آن بنده مرا بخواند و من پاسخش گويم، از من درخواست نمايد به
او عطا كنم. چنين بندهاى نزد من همچون باغهاى بهشت است كه ميوههايش بىنظير و
تغيير ناپذيراست.
اى پسر جندب! سلام برهنه
است و جامهاش حيا و زيورش وقار و مردانگيش كار خوب مىباشد و ستون اسلام
خويشتندارى است. هر چيزى را پايهاى است و پايه اسلام دوست داشتن ما اهل بيت است.
اى پسر جندب! به راستى،
خداى تبارك و تعالى را با رويى است از نور، پيچيده شده به زبرجد و حرير، آراسته به
سندس و ديبا، اين بارو، ميان دوستان و دشمنان ما كشيده مىشود و آن گاه كه در اثر
طولانى بودن توقّف در روز محشر، مغزها جوشان و جانها به گلوگاه روان و جگرها بريان
گردد، دوستداران خدا را به آن بارو داخل نمايند و آنان در امان و پناه الهى قرار
گيرند. در آنجا هر چه دل خواهد و ديدهها پسندد و لذّت برد، مهيّاست. دشمنان خدا
را [در آن روز] عرق دهان بسته، ترس و هراس بند دلشان را پاره كرده و به آنچه كه
خدا براى آنان مهيّا نموده بنگرند و بگويند: «ما را چه شده است كه مردانى را كه ما
آنان را از زمره تبهكاران مىشمرديم نمىبينيم؟» [سوره ص (38)، آيه 62]. پس در اين
هنگام دوستداران خدا به آنان بنگرند و بر آنان بخندند. و اين است معنى فرمايش
خداوند كه فرموده است: «آيا آنان را در دنيا به ريشخند مىگرفتيم يا چشمهاى ما بر
آنان نمىافتد؟» [سوره ص (38)، آيه 63]. و نيز فرمايش او:
«امروز، مؤمنانند كه بر
كافران خنده مىزنند كه بر تختهاى خود نشسته نظاره مىكنند» [سوره مطفّفين (83)،
آيه 34- 35]، پس كسى نماند كه به مؤمنى از دوستان ما و لو با گفتن كلمهاى يارى
كرده باشد مگر اينكه خداوند او را بىحساب به بهشت ببرد.
اسم الکتاب : تحف العقول ت حسن زاده المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 551