responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : تحف العقول ت حسن زاده المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 105

و حدوث گواه امتناع ازلى بودن است كه خود ممتنع از حدوث است. پس هر كس گمان كند كه ذات خدا را شناخته، خدا را به درستى نشناخته است و هر كس نهايتى براى او پندارد، خدا را يگانه ندانسته است و هر كس مانندى براى او فرض كرده، خدا را باور ننموده است و هر كس شبيهى برايش آورده، به حقيقت او پى نبرده و هر كس در وهمش گنجانيده، او مورد نظرش نبوده و هر كس كنه خدا را بجويد، او را يكتا ندانسته است و هر كس براى او پايانى قرار داده، به او ايمان نياورده و هر كس به او اشارت كرد، قصد او ننموده است و هر كس او را محدود نموده، به او توجّه ندارد و هر كس براى او عضو و جزوى پنداشته، حقّ بندگى او را ادا نكرده است. و هر چيزى كه به ذات خود شناخته شود، شناخته شده است و هر چه به خود برپا نباشد ديگرى‌اش پرداخته است. [در بعضى از نسخه‌هاى تحف العقول و در نهج البلاغه به جاى «كلّ قائم بنفسه»، «كل معروف بنفسه» آمده كه صحيح‌تر به نظر مى‌رسد و مطابق آن نيز ترجمه كرديم.] از آفرينش الهى بر وجودش استدلال توان كرد و به وسيله خردها به شناخت او دست توان يافت و به انديشه، حجّت وى ثابت گردد. به نشانه‌هاى خود بر خلقش حجّت آورده است. خدا مخلوقات را آفريد و پرده‌اى ميان خود و آنان آويخت؛ پس جدايى او از آنان به اين است كه از ذات آنان جداست و مجهّز كردن مخلوقات به ابزار و آلات بيانگر اين است كه او خود داراى ابزار و آلات نيست، چون ابزار گواه نيازمندى ابزار داران است و اينكه از نخست به آنها وجود بخشيده گواه است كه خود آغازى ندارد؛ زيرا هر كه وجودش آغازى داشته باشد از پديد آوردن وجود ديگرى ناتوان خواهد بود.

نامهايش نمايانگر اوست و كارهايش براى فهمانيدن وجود او. ذاتش حقيقت محض است و كنه او فرق بين وى و آفريدگان اوست. هر كس براى خدا صفتى خواسته [در واقع‌] خدا را نشناخته و هر كس براى خدا مانندى پنداشته از او درگذشته و هر كس در جستجوى كنه او برآمده به خطا رفته است. هر كس گويد كه وى در كجاست، جايگاهى برايش پنداشته و هر كس گفته در چيست، او را در چيزى گنجانيده و هر كس گفته تا چه چيز است، به نهايت او قايل شده و هر كس گويد: چرا هست، برايش علّتى تراشيده و هر كس گويد: چگونه است، او را تشبيه كرده و هر كس گويد: از چه زمانى بوده، براى او وقتى در نظر گرفته و هر كس گويد: تا چه زمانى خواهد بود، براى او پايانى تصوّر كرده و هر كس پايانى براى او بپندارد براى او جزء قايل شده و هر كس او را تجزيه پذير بداند، وصف پذير دانسته و هر كه وصف پذيرش بپندارد در باره او ناروا گفته و هر كس او را چند پاره پنداشته از او روگردانده است.

خداوند در اثر دگرگونى مخلوقات دگرگون نشود؛ چنان كه با محدود ساختن هر موجودى حدّ نپذيرد. يكتاست بى‌تأويل شماره و عدد، پر و بى‌نياز است به طور مطلق، درون است نه اينكه در چيزى درآمده باشد، آشكار است نه به اينكه از چيزى برآمده باشد، جلوه‌گر است نه به اينكه قابل رؤيت باشد، لطيف است نه به اعتبار پيكره، كارها مى‌كند نه با دچار بودن به جنبش، اندازه‌گير است نه با جولان انديشه، تدبيرگر است نه به حركت [ذهن و بدن‌]،

اسم الکتاب : تحف العقول ت حسن زاده المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 105
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست