اسم الکتاب : تحف العقول ت جعفری المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 309
با هم مىپرستد، بكلّى توحيد و يكتاپرستى را باطل كرده، زيرا
صفت غير از موصوف مىباشد. و كسى كه پندارد موصوف را به صفت اضافه مىكند با اين
كار بزرگ را كوچك كرده است[1] و چنان كه
شايسته است خدا را نشناخته.
از امام 7
پرسيدند: پس راه توحيد و يكتاپرستى چيست؟ فرمود: باب بحث و گفتگو گشوده است، و
جستجوى راه چاره آن در دسترس: بتحقيق شناخت فرد حاضر پيش از پرداختن به صفات او
است. و شناختن اوصاف فرد غائب پيش از ديدن او مىباشد. پرسيدند: چگونه به فرد حاضر
پيش از صفات او شناخت پيدا كنيم؟ فرمود: بدان شناخت دارى و از دانش آن باخبر
مىشوى، و توسّط آن به نفس خود معرفت مىيابى، نه توسّط خودت و از جانب خود. و به
اين نكته پى خواهى برد كه آنچه در تو مىباشد از براى او و بخاطر خود اوست.
همان طور كه برادران
حضرت يوسف 7 بدو گفتند: إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ
وَ هذا أَخِي، يعنى: «آيا راستى تو يوسفى؟ گفت: من يوسفم و اين برادر من
است- يوسف: 90»، پس او را توسّط خود او شناختند نه بوسيله ديگرى، و نه توسّط
خيالات قلبى و بافتههاى ذهنى خود، آيا سخن خداوند را درك كردهاى كه ميفرمايد: ما كانَ
لَكُمْ أَنْ تُنْبِتُوا شَجَرَها: «شما را نرسد درختش را برويانيد- نمل: 60»،
اشاره ميفرمايد كه شما حقّ نداريد از پيش خود امام انتخاب كنيد و با ميل و
خواستهتان او را بر حقّ بناميد.
سپس امام صادق 7 فرمود: سه گروهند كه خدا در روز قيامت با آنان سخن نگويد و به آنان ننگرد
و از آلودگى گناهان پاكشان نسازد، و ايشان را عذابى است دردناك: 1- آن كس كه درختى
بروياند كه خدا آن را نرويانده، يعنى امامى را برگزيند كه خدا وى را نصب نفرموده،
يا كسى را كه خدا انتخاب فرموده انكار كند، و آن كس كه پندارد [يا: ادّعا كند] اين
دو را در اسلام بهره و سهمى است، در حالى كه خداوند فرموده: وَ رَبُّكَ يَخْلُقُ
ما يَشاءُ وَ يَخْتارُ ما كانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ:
«و پروردگار تو آنچه
خواهد مىآفريند و برمىگزيند [امّا] آنان را [توان] برگزيدن نيست- قصص: 68».
[1] يعنى قائل به صفات زائد بر ذات شود ولى صفات
را همراه ذات نپرستد، بلكه ذات موصوف به آن صفات را عبادت كند، و او با اين كار هر
چند در عبادت مشرك نگشته ولى ذات خداى سبحان را براى كامل شدن نيازمند چيز ديگرى
ساخته است.
اسم الکتاب : تحف العقول ت جعفری المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 309