اسم الکتاب : قصص الأنبياء (ترجمه النور المبين فى قصص الأنبياء و المرسلين سيد نعمت الله جزايري المؤلف : مشايخ، فاطمه الجزء : 1 صفحة : 810
حضرت برخاست تا چراغ اتاق را درست كند، امام
او را نشانيد و خود برخاست و چراغ را تعمير كرد و فرمود: ما مهمان خود را به كار
نمىگيريم.
مردى از اهل بلخ مىگويد: (با حضرت رضا در سفر بودم، چون سفره گسترده
شد، دستور داد كه همه بيايند و كنار سفره حاضر شوند، گفتم: فدايت شوم، اجازه دهيد
سفره غلامان را جدا كنيم، فرمود: ساكت باش، بدان كه هيچ كدام از ما بر يك ديگر
برترى نداريم! خداى ما يكيست، پدر و مادر ما يكيست، برترى ميان ما فقط بواسطه
تقواست).
بدينسان امام رضا 7 در تمام ابعاد حياتش، بنده مطيع و مخلص
پروردگار بود و خدا هم او را دوست مىداشت و قلب او را به نور معرفت درخشان، و از
علم و دانش آكنده ساخته بود و او را حجّت بالغه خويش بر مخلوقات خود گردانيده بود.
آن حجّت حقّ هرگز فريب دنيا و ظواهر آن را نخورد و در راه خدا از
تمام زيورهاى دنيا و حتّى از خلافت چشم پوشى كرد، آرى كسانى هستند كه از مال دنيا
كناره مىجويند تا متاعى بزرگتر از آن، مثلا رياست را بدست آورند، امّا امام در
اوج قدرتمندى از رياست چشم پوشيد و به خاطر خدا به دنيا و لذات آن زهد ورزيد، آن
حضرت از شجره طيبه و ذريّه پاكى بود كه خداوند آنها را گرامى داشته و در آنها براى
امّت اسلام بركت قرار داده و فرموده است: ذُرِّيَّةً
بَعْضُها مِنْ بَعْضٍ وَ اللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ[1].
اخلاق شايسته امام 7
: امام رضا 7 در اوج قله فروتنى و خوشرفتارى با مردم قرار داشت،
هرگز در گفتار خود به كسى بىاحترامى نمىكرد، و سخن هيچ كس را قطع نمىنمود و هيچ
گاه دست رد بر سينه كسى كه مىتوانست حاجتش را روا كند، نمىزد ديده نشد كه در
حضور كسى كه در برابرش نشسته بود، پاى خود را دراز كند و تكيه دهد.
نسبت به غلامان و كنيزان با خشونت رفتار نمىكرد و قهقهه نمىزد،
بلكه همواره چهره تابناكش به زيور تبسّم آراسته بود، چون سفره مىگستردند، بندگان
و حتّى دربان و نگهبان را با خود بر سر سفره دعوت مىكرد، بسيار روزه مىگرفت و در
هر