يافت، آنگاه به دمشق رفت و در آنجا به فراگيرى حديث از محمد
بن عثمان بن علّان دهنى بغدادى پرداخت و سپس در اواخر عمر خود آنجا را به مقصد شهر
حلب ترك گفت پس آنگاه خداوند سايه پر شكوه او را بر آنجا گسترد و او را بر نشر
معارف يارى فرمود و از باران رحمت خويش سيراب ساخت و جامه پر بهاى فضل را بر او در
پوشيد و همان جا بدر دانش او درخشيدن گرفت و مقام و پايهاش بلند گرديد و هم در
آنجا بود كه كتاب غيبت را روايت نموده بر ابى الحسن محمّد بن علىّ شجاعىّ بر خواند
و او را در اين خصوص اعطاى اجازه نمود.
شيخ ما نعمانى همواره در
حضر و سفر مشمول عنايات خاصّه خداوندى بود تا آنگاه كه قضاى الهى فرا رسيد و در
شهر شام دعوت حقّ را لبيك گفت و كبوتر مرگ بر بام او نشست و تراب تيره او را از
ديدهها پنهان داشت (ظاهرا وفات وى پس از سال 342 اتفاق افتاده است) از خداوند
تعالى كه او را مشمول نعمات خود قرار داد، مىخواهيم كه پيوسته باران رحمت خويش را
بر او ببارد تا آنجا كه در غرفههاى بهشت خويش در كنار پيامبرش محمد 6 و اهل بيت
طاهرينش : او را قرار دهد.
آنچه ذكر شد اطلاعاتى
است كه ما توانستهايم از اخبار مربوط به شخصيّت علمى آن بزرگوار گردآورى كنيم.
اساتيد نعمانىّ:
1- احمد بن محمّد بن
سعيد ابو العبّاس كوفيّ معروف به ابن عقده.
2- احمد بن نصر بن هوذة
ابو سليمان باهلي.
3- احمد بن محمّد بن
يعقوب بن عمّار أبو عليّ كوفي.
4- حسين بن محمّد باورى
كه كنيهاش ابو القاسم مىباشد.
5- سلامة بن محمّد بن
اسماعيل ارزنى، ساكن بغداد.
6- عبد العزيز بن عبد
اللَّه بن يونس موصلى.
7- عبد اللَّه بن عبد
الملك بن سهل ابو الحارث طبراني.
8- عبد الواحد بن عبد
اللَّه بن يونس برادر عبد العزيز موصلي.