شرح و ترجمه خصال شيخ
صدوق عليه الرحمة و الرضوان مقدمه 1 صفحه 13- 18 اهميت حسن اخلاق در جامعه بشرى و
تعليمات انبياء و رهبران انسانى- پيدايش تعليمات و كتب اخلاقى- روش تعليمات اخلاقى
شيخ صدوق و وضع تأليف كتاب خصال و شرح ترجمه آن- بانيان اوليه شرح و ترجمه خصال-
قصيده خصاليه.
مقدمه 2 صفحه 18- 30 شرح
حال شيخ صدوق و مكتب او- نيروى سياسى شيعه در عصر صدوق- شيخ صدوق با سياستمداران
عصر خود همكارى مىكند تأليفات صدوق، رابطه روحانى شيخ صدوق با رجال سياست- صاحب
بن عباد و سبب تأليف كتاب عيون اخبار الرضا- ترجمه قصيده صاحب بن عباد بشعر فصل
اول مقدمه 2 صفحه 30- 42 روش نگارش در مكتب شيخ صدوق- شعبههاى نگارش- قلم تاريخ و
داستانسرائى- داستان تأليف كتاب من لا يحضر- داستان تأليف كتاب عيون اخبار الرضا
قلم خطبه و خطابه در مكتب شيخ صدوق- خطبه كتاب من لا يحضر- خطبه كتاب توحيد.
فصل 2 مقدمه 2 صفحه 42-
48 قلم استدلال و تحقيق در مكتب شيخ صدوق- دو نمونه از تحقيقات علمى شيخ صدوق نقل
از كتاب معانى الاخبار- شرح حديث منزله- شرح حديث غدير فصل 3 مقدمه 2 صفحه 48- 50
روش مكتب شيخ صدوق در تعليم اصول دين فصل 4 مقدمه 3 صفحه 50- 60 روش مكتب شيخ صدوق
در فتواى و بيان احكام- روش ائمه و اصحاب ائمه 7- پيدايش اصول اربعمائة- انحراف
از اين روش كى آغاز شد- مكتبهاى اوليه مذهب شيعه- مكتب مدينه- مكتب كوفه- مكتب
يمن- مكتب شيعه در قم- سبب انحراف- مدرسههاى ثانويه- مدرسه بغداد- مدرسه شام-
مدرسه نجف- اين انحراف تا كجا كشيد- در اين ميانه چه پيش آمد- رجال اصلاح و تجديد
روش مكتب شيخ صدوق- مكتب جبل عامل- مكتب بحرين- مكتب اصفهان در عهد صفويه- باب
خصال يگانه صفحه 60- 78 شرح توحيد تعجيل در چراغ، ذم تند رفتن و حمل چيزهاى پست و
كفالت. امر بوضوء ساختن سر طعام و توقف نزد شبهه. نيت در عمل و تفقه در عبادت.
فوائد سرمه. ذم انگشتر آهنى و غيب گوئى و قيافهشناسى. امر بمصافحه و ديد و بازديد
و تقيه هنگام ضرورت و تشييع جنازه. ذم سرودخوانى و دنيا دوستى و بازى و پرخوابى و
ستم بر اولاد. وضوء يك بار يك بار است، و سلام نماز يكى است باب خصال دوگانه صفحه
78- 110 دليل توحيد. ذم استعانت در وضوء. نواقض وضوء. تأثير امراء و فقهاء در صلاح
و فساد جامعه كفر عاق والدين و ديوث. مدح ناخن گرفتن و شارب زدن. علمى كه تفكر در
آن رواست يا روا نيست اختيار فسخ كنيز شوهر دارى كه آزاد شده. خيار مجلس و حكم
نزاع فروشنده و خريدار. ذم شتر