اسم الکتاب : ترجمه خصال شيخ صدوق المؤلف : فهري، سيد احمد الجزء : 0 صفحة : 2
جلد اول
مقدمه
بِسْمِ اللَّهِ
الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
از نخستين روزى كه آفتاب
وحى اسلام بر افق حجاز تابيد و افكار مسلمانان با سخنان وحى پيغمبر گرامى آشنا
گرديد. اصحاب خاص رسول خدا با بيدارى و هشيارى مخصوصى در فراگرفتن وظايف دينى و
دستورات الهى اهتمام مينمودند و بحكم ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما
نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا[1] لَقَدْ كانَ
لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[2].
رفتار و كردار پيغمبر
عزيز را مو بمو مورد توجه خود قرار ميدادند تا مگر سرمشق زندگى آنان گردد و سعادت
دنيا و آخرتشان را تامين نمايد و بهمين منظور آنچه را كه حاضرين محضر پيغمبر از
گفتار و كردار پيشواى عظيم الشان خود فرا ميگرفتند بغائبين ميرساندند و بطور مسلّم
تحريص و ترغيب رسول اكرم 6 نيز در ضبط و حفظ مطالب و تبليغ و
توسعه مرام اسلام سهم عمدهاى را داشت كه ميفرمود:
خداوند شاد و خرّم
فرمايد بندهاى را كه سخن مرا بشنود و نيكو فراگيرد و آنگاه آن را بگوش كسى كه
نشنيده است برساند كه چه بسا حكمى از احكام دين بوسيله فردى بىسواد بدست ديگران
ميرسد و چه بسا فرد فهميده و دانشمندى مطلبى از مطالب دين را بر كسى كه فهميدهتر
و دانشمندتر از اوست ميرساند.
و در روايت ديگر فرمود:
خداوند شاد و خرم فرمايد كسى را كه سخنى از ما بشنود و بهمان كيفيّت كه شنيده است
بازگو كند كه بسا شود تبليغ تبليغكنندهاى از شنونده بهتر نگهدار سخن است[3] و در روايت
ديگر است كه: بايد هر آنكه حاضر است بر كسى كه غايب است برساند كه بسا است شخصى
حاضر بر كسى حديث ميرساند كه از خود حاضر نگهدارتر است و در حديث ديگر است: كسى
كه بامّت من حديثى را برساند كه سنّتى بآن بر پا گردد و پايه بدعتى بدان بشكند
بهشت از براى او خواهد بود.