عبور فرمود و بايد بدانى كه دستورات الهى قابل قياس نميباشند
و كسى كه احكام خدا را از روى قياس درست كند از راه راست گمراه شده.
محمد پاسخى نداشت و
همچنان ساكت ماند.
سنيها روايات بسيارى از
حضرت ابو الحسن نقل كردهاند و چنانچه ما هم پيش از اين بيان كرديم حضرت مشار اليه
را از همه معاصرانش داناتر و باخبرتر بكتاب الهى ميدانستند و مينويسند آن جناب از
همه بهتر كتاب خدا را با صوت دلكش تلاوت ميكرد و در هنگام قرائت قرآن مجيد ميگريست
و آنها كه حضور داشتند نيز گريه مىكردند و مردم مدينه آن جناب را زين المتهجدين
(زينت عبادتكنندگان) ميناميدند و چون همواره آتش خشمش را فرومىنشانيد و از كار
ستمگران متأثر نميشد چنانچه در بند و زندان آنان رحلت كرد او را كاظم مىگفتند.
باب هجدهم سبب رحلت
حضرت ابو الحسن ع و بخشى از اخبار مربوط به آن و علت دستگيرى آن حضرت و محبوس كردن
و كشتن هرون آن حضرت ع را.
پيرمردهاى راويان
گفتهاند علت آنكه هرون الرشيد، موسى بن جعفر ع را دستگير و زندانى كرد آن بود كه
رشيد، فرزندش را تحت تربيت و سرپرستى جعفر بن محمد بن اشعث قرار داد يحيى برمكى به
وى حسد برد و با خود گفت هر گاه زاده هرون كه تحت سرپرستى نامبرده رشد مىكند
بمقام خلافت