حديث مزبور را جابر از پيغمبر اكرم و امام باقر از پدرش از
جدش از حضرت زهرا ع روايت كرده.
و نيز جدش على ع در زمان
حيات پدرش حسين ع به امامت او تصريح كرده و نيز پدرش حسين ع او را وصى خود قرار
داد و به ام سلمه امانتى سپرده بود و فرموده بود هر كسى كه در صدد گرفتن اين امانت
برآمد بدان كه او امام پس از منست بعد از شهادت آن حضرت على بن الحسين ع امانت
مزبور را از ام سلمه درخواست كرد.
و اثبات امامت به امثال
وجوه مذكوره بابيست كه هر گاه كسى در صدد جستجوى آن برآيد مى- تواند بسادگى بحقيقت
آن برسد و ما در اين كتاب نخواستيم كاملا تمام وجوه مربوطه را استقصا نمائيم بهمين
مناسبت بدين مقدار اكتفا نموديم.
باب هفتم در بيان بخشى
از اخبار و فضائل آن حضرت
1- عبد اللَّه موسى از
جدش روايت كرده مادرم فاطمه بنت الحسين ع همواره مرا وصيت ميكرد حضور دائى
بزرگوارم شرفياب شوم و من هر گاه در خدمت آن جناب مشرف ميشدم چون از جا حركت
ميكردم و اجازه مرخصى ميگرفتم خير كاملى نصيب من شده بود و دست خالى مراجعت
نميكردم زيرا يا آن حضرت را بيمناك از خدا مييافتم در نتيجه دل من هم از خدا خائف
ميشد و يا بيان علمى ميفرمود بر معلوماتم اضافه ميكرديد.