بخواهد بچنين معجزه اعتراض كرده و طعنه بزند مساوى با آنست كه
معجزات پيغمبر را قبول ننموده و اعتراض نمايد.
فصل- 78 گفتگوى اژدها
اين معجزه نيز مانند سخن
گفتن ماهيان و كمشدن آب فرات در درجه اهميت است و اصل حكايت اينست كه امير
المؤمنين ع روزى بر فراز منبر كوفه مشغول نشر احكام و اخلاق بود ناگهان اژدهائى
(مار بزرگى) از پلههاى منبر بالا رفت تا خود را به آن حضرت نزديك كرد مردم بوحشت
افتاده و خواستند او را از مولى على ع دور كنند حضرت آنها را امر به آرامش فرمود
اژدها خود را به پله رسانيد كه على ع آنجا ايستاده و به پند و اندرز مردم مشغول
بود حضرت خود را منحنى كرد تا بجائى كه دهان آن حيوان نزديك گوش على ع رسيد از اين
پيشآمد سكوتى در مسجد حكمفرما شده و همه متحير كه سرانجام كار بكجا خواهد كشيد در
آن وقت آن حيوان صدائى برآورد كه بسيارى از حاضران شنيدند و از محل خود دور شد على
ع لبهاى خود را حركت ميداد و مار بسخنان آن جناب كه ديگران نمىشنيدند گوش ميداد
چون بيانات على ع بپايان رسيد مار بسرعت از جاى حركت كرد و زمين او را بخود
فروبرد.
على ع پس از رفتن آن
حيوان باز شروع بخطبه خواندن كرد و خطبه را بپايان آورد چون از خطبه خواندن آسوده
خاطر شد و از منبر بزير آمد گرد او جمع شدند از اژدها و پيشآمد عجيب او سؤال
كردند حضرت فرمود اين مار چنان نبود كه شما پنداشتيد بلكه او يكى از قاضيان جن بود
مسأله